آهااا من همش خابای بد میبینم

من هروقت ظهرا میخابیدم هوشیار بودم الان همچین بیهوش میشم نمیفهمم چیشده

خدایی دوتا سخته

پریروزا پسرم تمام مداد رنگی هاش با شمع بخاری سوزونده اینقدر حرص خوردم قلبم درد میکرد

من اولیمه و عزاگرفتم چطوری باهاش سروکله بزنم

در حاله کشفیاته😅😅😅

تمام دیوارا مداد کشیده هی نگاشون میکنم هی حرص میخورم
دیگه شوهرم گفته جمعه برات سمباده نرمه میکشم درست میشه
البته اگه انجام بده

تمیز کنین باز خط خطی میکنه هااا

یه گوشه دیوارو چندتا کاغذ بچسبون بگو اینجا فقط تابلو نقاشیته حق داری نقاشی کنی

البته اگه گوش کنن😁

صابخونه بیاد ببینه سکته میکنه
تمیز کنه براش کاغذ الگو میچسبونم

اوه اوه پس اوضاع خطریه

یکمم نیس دورتا دوز خونه پر پره

ظهرا نمیخابه منم دوسه روزه تو عذابم

توی سنشون خونه خاهره منم همینطور بود یعنی بچش خونه مامانم اینارو هم مستفیض میکرد تا بلخره از یادش رفت😂😂😂

نه بخدا ادم ازاده اونموقع حتی میتونی بپر بپر کنی

مهد نمیره ک خسته بشه خابش بگیره

منم یه شب بد یه شب خوب

همش برا استرسه بنظرم نمیشه راحت بخابی هی میترسی یجوری بخابی بچه اذیت بشه

من دومیمه بخدا من افسردگی داشتم اما انقدر با کمک خدا تونستم باهاش راحت کنار بیام اصلا نگران نباش

اخخخخ قلبم😵‍💫😵‍💫

میره ولی نمیخابه بازم

منم چون بعدش مامانم و مادرشوهرم رفتن اذیت شدم
دور بودن بهم کم خوابی داشتم شوهرم کمک نمیکرد

خداروشکر ولی من یذره زیادی کم حوصله و عصبیم برا همین میترسم نتونم باهاش خوب رابطه بگیرم
البته بهم میگن با بچه خاهرم خیلی صبورم ولی حس میکنم بچه خودت راحتتر میتونی داد بزنی سرش😅

عزیزم😄😄