شب رفتیم بیرون هی عجله داشت برای برگشتن بعد خواهرام و شوهراشون ایستادن یه جا عکس بگیرن منم بهش گفتم بیا بگیریم گفت من از خنک بازیا خوشم نمیاد بعد با اکراه اومد هی با عجله به خواهرم میگفت زود باش یه عکس بگیر تمومش کن دیدم داره بی احترامی میشه بهش گفتم ولش کن من نمیخام عکس بگیرم رفتم یه گوشه .بخاطر همین دیگه قهر کردیم الان شده 9روز
1403/08/07 17:15