The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

دورهمی مادرانه

34 عضو

شما هم تو خونه حوصله تون سر می‌ره

1403/08/09 11:51

منم پانچدوزی میکنم

1403/08/09 11:53

چ خوب
من یه بار اومدم مشهد بعدش گفتم 4 نفری بریم ی انگشتر نذری هم دارم

1403/08/09 12:10

راسنی اقدامی یا بچه داری

1403/08/09 12:11

نشی حیفی

1403/08/09 12:46

معرفی مختصر کنم بیشتر آشنا بشیم
آوا هستم
28 سالمه از اصفهان 3 سال ازدواج کردم ولی 2 سال5 ماهه عروسی کردم،
میخوام این ماه اقدام کنم

1403/08/09 12:46

نه خیلی سخته اخه من خواهرم 3 قلو داره پوستمون کنده شد تا بزرگ شدن

1403/08/09 12:51

من سه کوچه باهاشون فاصله دارم منتها نمیرم تا دعوت کنن اوناهم همینطور شاید 6ماه یه بار بریم بیان

1403/08/09 12:59

بدم ازشون میاد بی نهایت بهم بدی کردن
نه جشن نامزدی نه جشن عقد نه جشن حنابندون نه جشن عروسی
نه جهیزیه نه طلا نه سرویس نه حلقه نه گوشی نه کادو هیچی برام نکردن خونه نگرفتن برامون وام قسط خودشون انداختن گردن مون وام ازدواج انداختن گردن مون
تعنه نیش کنایه هم همیشه میزنن
برا بچه دار شدن
میگه میخوا بچه بکاری
حتا تعنه به پسر خودشون میزنن

1403/08/09 13:09

دلم بهونه داره دلتنگ بابا بزرگ و مامان بزرگ
دلتنگ مامان و بابام
دلتنگ خونمون نمیتونم جلو شوهرم گریه کنم ولی نمی‌دونم از کجا بو برده ک حالم خوب نیس با اینکه اصلا خودمو غمگین نمی‌گیرم چون همش می‌پرسه خانوم خوبی

1403/08/09 13:30

به نظرم آدم باید خوبش رو داشته باشه،چه جاری،چه خواهر شوهر چه مادر شوهر

1403/08/09 13:44

ان شاالله نتیجه بگیری راحت بشی بعد زایمانم یه کم گشاد شی راااحت شی😂😘😘

1403/08/09 20:09

ن خدا نکنه عزیزممم

1403/08/09 20:20

سلام دوستان

1403/08/10 08:58

قصد داشتم پارسال که مریض شدم مجبور شدم قرص اعصاب بخورم بعد قطع کردم بعد دوباره استرس الکی میگیرم چند روزه باز میخورم و غصه میخورم

1403/08/10 09:01

کاش یکی بود منو بغل میکرد گریه میکردم بهم راه وچاه نشون میداد

1403/08/10 09:02

دارو خوردنی بدتر غصه میخورم

1403/08/10 09:11

از غصه

1403/08/10 09:12

تو هم هر روز اینجوری؟

1403/08/10 09:19

بسپار به خدا میدونی ماها به خدایی که داریم اعتماد نداریم توکل کن به خدا سعی کن خودت رو درمان کنی اول بخاطر خودت دوم بخاطر زندگیت و دخترت

1403/08/10 11:50

اومدن 25 سالگی باردارشدم

1403/08/10 22:55

قبلا رفته بودم ی ماه پیش

1403/08/10 23:18

سلام صبح دل انگیز جمعتون بخیر باشه

1403/08/11 12:03

تو چطوری

1403/08/11 17:48

نزدیکتر از این حرفاس توعکس دور افتاده

1403/08/12 07:07