مینا دشمنای کمال میدزدنش میبرن میزننش بچه ش سقط میشه ، مسیح واریا میرن تو یه عمارت نجاتش بدن که با رایان اشنا میشن ، کمال هم به مسیح میگه مانیا بهت خیانت نکرده عکس فتوشاپ کردن که بینتون به هم بزنن الان مسیح دنبال اوناس ، الان مانیا و مینا کمرنگ شدن تو داستان فاطمه دوستش میاد عمارت رایان برای پرستاری از اریا که تیر خورده رابان عاشقش میشه و عموی رایانم یه پیر خرفته میگه فاطمه باید با رایان ازدواج کنه ،فاطمه عاشق اریا بود ولی نمیدونیم چی شد کلا نمیخوادش دیگه ،اریا و رایان سیخ کردن سمت فاطمه فعلا 😂
این وسط رایان یه داداش ناتنی داشته که الان عین شبح پیداش شده و از قضا عاشق فاطی شده اونم سیخ کرده براش ، حالا فاطمه مونده از بین این سه تا کیل که یکی خروسه ولی کلفته ،یکی بلنده ، یکیم نرماله و کمر سفت کدومو انتخاب کنهههه
1403/10/01 23:42