بگو بتوچه اخه زنیکه فوصول

بخدا ما پنج تا دختریم پیش بابام یبارم نگف چرا دختر دارم یا چرا دختر دار شدم

اییییی موهاش فر فریه اصلا طفلی شونه نمیشه زیاد و بسته هم نمیشه یه دختره تو کلاس مامانم هس همینحوریه انقد ناز نازیه موهاش فره مامانش فقط براش تل میزنه بعضی وقتا میبنده

مامانم میگ سر هر بچه میمومد میگف وای چقد خوبه خوشبخت شدیم دختر نعمه

ولی ما دوتا خاهریم بابام همیشه میگف شما چرا پسرنیستین

والا بعضی مردا عقلشون عقبه واقعا باز بدتره خود زنه

ارهه میشه

مارو دوس نداش اصلا چون دخدر بودیم مامانمونو اذیت میکرد میگفردختر زایی

منکع بخدا بچم پسر هم بشه هیچوقت دلش نداشتم سقط کنم یادتونه چه روزایی داشتم من هنوز تاپیکام هس چقد زجر کشیدم

دختر خیلی خوبه

ایییی طفلی مامانت

من بابام جانبازه شیمیایی زیاد حرف نمیزنه یا چیزی یجوری انگار فقط پل ارتباطمون مامانمه ولی باز میگ کاش همین یدونه پسرمم دختر میشد

من یدونه دخترم همش دوتا داداش کوچیک تر از خودم دارم یکی 19سالشه دانشجو یکی دیگم 6سالشع

اخرم جدا شدن بابام میگف زن میگیرم پسرم شه زن گرف زنش باردارشد دوقلو دختر یکیشو نمسدونم چجور کشتن یکیش بدنیا اومد

ایییییییی😐😐😐

😂😂😂

خدا خودش خوب میدونه ب کی چی بده ب کی چی نده

دقیقا

من اوایل بارداریم رفتم خونشون خیلی دلم پر بود زعفرون دم کردم بخورم بابام ب مامانم گفته این چشه گفته بارداره گفته بهش بگو بره خداشو شکر کنه و اگ سقطش کرد با من طرفه ب شوخی ب مامانن گفته ما نماز روزه میخونیم خونه ما سقط نکنه😂

🤣🤣🤣🤣

وااای یعنی بابات تهش پسر دار نشد؟

همیشه شکر میکنم میگم خدایا لعنت ب کسی ک تو رو نمیشناسه تو خیلی بزرگی

وای چقد بد

الان با مامانت رابطه نداره یعنی جداشدن

نه تو خواب پسر دار خواهد شد