سلام خانما بند توی عقدم
من از یکی از دوستان خانوادگی شون چون دختر دارن بدم میاد
و همین جمعه اقا اومد خونه مون ساعت چهار صبح با باباش رفتن جلسه من من ساعت یک زنگ زدم بهم گفت شب زنگ میزنم و من شب منتظر که اقا زنگ بزن امشب خونشون مجلس بود رفتم میبینم همون خانواده که من ازشون بدم میاد خواهر شوهرم زنگ زد که بیان کمک
و اون خانواده دختر زیاد دارن بحساب اومدن کمک بعد نشستن با اب تاب طریف میکنن که رفتیم ویلا وای اسم شوهرم منو میگن این جوری پرید توی اب
و من که بهش میگم بریم بیرون میگه کار دارم
باباش میگه خونه کار داره اما بلند شوند رفتن ویلا
ش
دارم دق میکنم
کاشکی شوهرم نمیدونست من ازشون بدم میاد
الان چند روز خونه شون مجلس دارن
مامانم میگه نرو
منم به خواهر شوهر کوچیکم
گفتم میگه نصیحت و...
گفت به بابام میگم ناراحت شدی
الان بنظر شما چیکار کنم فرداشب برم یا نه
و با شوهرم چه رفتاری داشت باشم
و این
1403/08/22 02:58