9 عضو
بخدا همش شهربود ازوقتی من انتقال دادم گورش گم کرده روستا میترسه بیاد
وا من مادرشوعرم خونمو تمیز میکنه هر روز ظرفا میشوره غذا میاره لباسامو میشورع😐
من چ کنم بااین 😖
بخدا این اینقد تنبله زورش میده ی زره کمک من کرده
با این من خونه مامان میمونم روزا شبا میرم خونمون ولی همه جارو تمیز میکنه
حالا مثل اینکه من گفتم بیا بشور من ماشین ظرفشو دارم میزارم داخل اون گذاشته بودم زیادتر شه
خداخیرش بده
دوساعته اومده اینقد اعصابم خوردکرده دلم درد گرفته
توقع داره با سه تا و لک بینی پاشم بشورم
عقل نداره
کاش بره نیاد غذاهاشم بدمزس نمیخوام شوهرم میخره واسم این بپزه مجبورم بخورم عق بزنم
این هفته شوهرم هست مادرم نمیاد
اره بگو برو تنهایی راحتم
وای عزیزم خدا کمکت کنه
منم با اینکه میدونن استراحتم از هیچکدومشون خبری نیست
زهرا الان اگه دختر خودش بود
بخدا منو میبرد خونه دخترش تمیز کنم
شانس نباشه
البته تابستونی مریض شد من اینقد لج گرفت ی هفته بیشتر پیشش نموندم
گفتم چرا دختر دختره ولی عروسم دختره ولی مادرشوهر مادر نیس
والا مریضی اونا مریضیه
به من همش میگن تو خیلی حساسی
افسردگی گرفته مثلا😑
پاشو سرپا
منم دوس ندارم بگم هماتوم و خونریزی از این حرفا میگم دگتر اسنراحت داده
پیام
nini.plus/
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد