خواهرانه

9 عضو

بخدا همش شهربود ازوقتی من انتقال دادم گورش گم کرده روستا میترسه بیاد

1403/09/25 11:46

وا من مادرشوعرم خونمو تمیز میکنه هر روز ظرفا میشوره غذا میاره لباسامو میشورع😐

1403/09/25 11:46

من چ کنم بااین 😖

1403/09/25 11:46

بخدا این اینقد تنبله زورش میده ی زره کمک من کرده

1403/09/25 11:47

با این من خونه مامان میمونم روزا شبا میرم خونمون ولی همه جارو تمیز میکنه

1403/09/25 11:47

حالا مثل اینکه من گفتم بیا بشور من ماشین ظرفشو دارم میزارم داخل اون گذاشته بودم زیادتر شه

1403/09/25 11:47

خداخیرش بده

1403/09/25 11:48

دوساعته اومده اینقد اعصابم خوردکرده دلم درد گرفته

1403/09/25 11:48

توقع داره با سه تا و لک بینی پاشم بشورم

1403/09/25 11:48

عقل نداره

1403/09/25 11:50

کاش بره نیاد غذاهاشم بدمزس نمیخوام شوهرم میخره واسم این بپزه مجبورم بخورم عق بزنم

1403/09/25 11:51

این هفته شوهرم هست مادرم نمیاد

1403/09/25 11:51

اره بگو برو تنهایی راحتم

1403/09/25 11:52

وای عزیزم خدا کمکت کنه

1403/09/25 12:01

منم با اینکه میدونن استراحتم از هیچکدومشون خبری نیست

1403/09/25 12:01

زهرا الان اگه دختر خودش بود

1403/09/25 12:02

بخدا منو میبرد خونه دخترش تمیز کنم

1403/09/25 12:02

شانس نباشه

1403/09/25 12:02

البته تابستونی مریض شد من اینقد لج گرفت ی هفته بیشتر پیشش نموندم

1403/09/25 12:03

گفتم چرا دختر دختره ولی عروسم دختره
ولی مادرشوهر مادر نیس

1403/09/25 12:03

والا مریضی اونا مریضیه

1403/09/25 12:03

به من همش میگن تو خیلی حساسی

1403/09/25 12:04

افسردگی گرفته مثلا😑

1403/09/25 12:04

پاشو سرپا

1403/09/25 12:04

منم دوس ندارم بگم هماتوم و خونریزی از این حرفا میگم دگتر اسنراحت داده

1403/09/25 12:04