گروه چت داستان

109 عضو

وضع مالیش توووپ
هر دو یا نهایت سه ماه یبار یه سرویس طلا میخره
شوهرش هم دوسش داره هم همه چی براش فراهم میکنه و مث خر رامشه و کاراشو میکنه

1403/10/26 09:17

کلا باخودم میگم ینفر دیگه چی میخواد
خوشگله، خوش هیکله، خوش تیپه، وضع مالی عالی، شوهرش عالی و رااام و..

1403/10/26 09:32

صبح بچه ها رو ساعت هفت ونیم بردم رسوندم مدرسه و رفتم خونه عمم
با عمم ساعت هشت ونیم رفتم خونه یکی از اقوام تا ساعت ده
ساعت ده رفتیم بازار
یکم دور زدیم و منم برای رستا از این لباس تیکه ای های نوزادی گرفتم
خراب شدن لباساش
دیگه ساعت یازده ونیم رفتیم مدرسه دنبال دخترم و عمم رسوندم خونش و اومدم خونه 😁

1403/10/26 12:05

شهرستانه شوهرمم اصن پایه نیس داشتمم اجازه نمیداد😑یکی خریدم دکور

1403/10/26 22:46

برادرشوهرم چهار سالشه تازه
رد شد داشتم یسرا رو پوشک میکردم
ا بس اسهال دارع چن روزه قرمز سده چیز ش
رد شد گف کی. ر یسرا سوخته😂😂😂

1403/10/26 22:49

ما دوستا خونه هم بودیم
پسر یکیشون دو ماهه بود
دختر یکیشون سه ساله
دوستم داشت جای پسرشو عوض میکرد
اون یکی دخترشو برد اتاق سرگرم کرد
تااین لباسای پسرشو پوشوند

1403/10/26 23:15

پسرم سه ساله بودش
من رفتم حموم
در حموم خراب بود از اونور بسته نمیشد
این پسرم یهویی اومد درو باز کرد
جیغ زدم شوهرم رو صدا کردم که بیا ببرش
اومد بردش صدای پسرم اومد که بابا
مامان چرا دودول نداشت 😂😂😂😂😂
شوهرم گفت بابا مامان فرق می‌کنه
جیغ کشیدم گفتم ببند دهنت رو
تغریبا یک ماهی از این جریان گذشت
یک روز رفتم دسشویی و اومدم تو خونه پسرم گفت مامان دودولت اومده سرجاش
گفتم آره مادر اومده 😂😂😂😂

1403/10/26 23:23