گروه چت داستان

109 عضو

شهرستانه شوهرمم اصن پایه نیس داشتمم اجازه نمیداد😑یکی خریدم دکور

1403/10/26 22:46

برادرشوهرم چهار سالشه تازه
رد شد داشتم یسرا رو پوشک میکردم
ا بس اسهال دارع چن روزه قرمز سده چیز ش
رد شد گف کی. ر یسرا سوخته😂😂😂

1403/10/26 22:49

ما دوستا خونه هم بودیم
پسر یکیشون دو ماهه بود
دختر یکیشون سه ساله
دوستم داشت جای پسرشو عوض میکرد
اون یکی دخترشو برد اتاق سرگرم کرد
تااین لباسای پسرشو پوشوند

1403/10/26 23:15

پسرم سه ساله بودش
من رفتم حموم
در حموم خراب بود از اونور بسته نمیشد
این پسرم یهویی اومد درو باز کرد
جیغ زدم شوهرم رو صدا کردم که بیا ببرش
اومد بردش صدای پسرم اومد که بابا
مامان چرا دودول نداشت 😂😂😂😂😂
شوهرم گفت بابا مامان فرق می‌کنه
جیغ کشیدم گفتم ببند دهنت رو
تغریبا یک ماهی از این جریان گذشت
یک روز رفتم دسشویی و اومدم تو خونه پسرم گفت مامان دودولت اومده سرجاش
گفتم آره مادر اومده 😂😂😂😂

1403/10/26 23:23

من قرص ال دی میخورم ی سال و چن ماهیه

1403/10/27 13:13

خب چیکار کردی فعالیت زیاد؟چیز سنگین بلندکردی یا از س ک س

1403/10/27 19:58

نمی‌دونم چرا نزاشتم. همیشه شب شام بزارم زیاد می‌زارم واسه ناهار ولی ناهار و زیاد نمیزارم واسه شب

1403/10/28 17:46

منم داداشم ی سالش بود بخاری گذاشتیم دست برد نزاشتم گفتم نکن دفعه دوم که دست برد هیچی نگفتم سوخت دیگه ب هیچ چیز گرمی دست نبرد 😂😂😂مامانم تعریف میکنم میگه شمری 😆😆😆

1403/10/28 23:00