گروه چت داستان

112 عضو

من دارم حاضر میشم با دخترا برم مهمونی 😁

1403/09/27 16:59

پسرم و باباش میمونن خونه 😆

1403/09/27 16:59

خالم و دخترخاله هام از مشهد اومدن 😍
مامانم شام دعوتشون کرده
زنگ من زد گفت بدو بیا
دگه قلیون و بندوبساط رو هم برداشتم
یک دونه قلیون مامان کمه خب 😂😂😂😂

1403/09/27 17:00

چون جمع زنونست
اینا اضافن😂😂

1403/09/27 17:01

قربونت 😘❤

1403/09/27 17:01

من برم
بای 👋

1403/09/27 17:01

آره. نع حامله نیستم

1403/09/27 17:02

بهتر بره به درک

1403/09/27 17:02

خوش بگذره

1403/09/27 17:03

ایش دو زنه دیگه از دور افتاده کسی از این کارا نمیکنه

1403/09/27 17:03

فکر نکنم اینجوری بشه

1403/09/27 17:04

گروپ بزنن 😂😂😂😂

1403/09/27 17:05

اگه میخواست رو اونم غیرتی میشد

1403/09/27 17:05

بدبختوفقط موقع کردن میخای، حداقل میبردیش پیش بابات میشست خب😅😅

1403/09/27 17:06

ن بابا خیلی چرته

1403/09/27 17:06

پاکش کن ابرارو😂

1403/09/27 17:06

ب نظرتون ساسان با حمیرا رابطه داره؟

1403/09/27 17:07

اینو باید معلوم کنه برامون😂

1403/09/27 17:08

حمیرارو احضار کنید

1403/09/27 17:08

نمیشه ک.با اون مدل پوشش

1403/09/27 17:08

ینی ساسان سه سال زن داره و دستش نمیرنه‌ب حمیرام نه.پس کجا خالی میکنه حسشو

1403/09/27 17:08

کاش بشه

1403/09/27 17:09

اگه داشته باشه ک خیلی نسبت ب سعید نامردی میکنه

1403/09/27 17:09

مسئول معتاد شدن سعیدم ساسانه

1403/09/27 17:09

ن فک نکنم وگرنه خودارضایی نمیکردبجاش میرفت پیش حمی

1403/09/27 17:09