گروه چت داستان

109 عضو

ببببببله

1403/10/02 08:53

صبح هم خواب ماندم
ساعت هشت بچه ها رو بردم مدرسه😆

1403/10/02 08:54

میگه ساعت چند اومدی دیشب

1403/10/02 08:54

اونم همسر زنگ زد بیدارم کرد وگرنه حالا حالا ها خواب میموندم
گفت فهمیدم خواب موندی 😑

1403/10/02 08:54

ساعت یازده اومدم خونه
ولی چهارصبح خوابیدم 😑😂

1403/10/02 08:55

به سلامتی

1403/10/02 08:56

❤😘

1403/10/02 08:58

الانم می‌خوام حاضرشم با عمم و مامانم بریم بازارگردی 😀💃💃

1403/10/02 08:58

ماهانم رو گرفتم از همسرجان
بریم که خرج‌کنم😆

1403/10/02 08:58

منم دلم خواست

1403/10/02 09:22

منن دلم میخاد
ولی سردههه🥶😂

1403/10/02 09:24

سلام صبحتون بخیر وخوشی

1403/10/02 09:27

من تازه ساغر خوندم داره جالب میشه

1403/10/02 09:27

همتون خوبین خداروشکر

1403/10/02 09:28

روز مادرو به همتون تبریک میگم مادرای جوون

1403/10/02 09:29

حس میکنم تجاوز کار برهانه

1403/10/02 09:52

حس میکنم اون روزا برهانو فرستادن دنبالش

1403/10/02 09:52

بش تجاوز کرده الآنم از ش بدش میاد

1403/10/02 09:53

اره منم بهش فک کردم

1403/10/02 09:59

نمی‌دونم همیشه حدسم درست بوده

1403/10/02 10:11

الآنم دلم میگه نود درصد حسم

1403/10/02 10:11

درست میگع

1403/10/02 10:11

ک حتما کار برهانه

1403/10/02 10:11

از کجا ب کجا پرید داستان 😂همه فکرشون رفت ب این طرف دیگ ساسان یادشون رفت😂😂

1403/10/02 10:11

ن کار ساسان نبوده باهاش هم خاب شده دیگ کارش نیس

1403/10/02 10:12