گروه چت داستان

109 عضو

آخه ساسان الان که خوب همه رو کرده دوراشو زده اومده سراغ این بدبخت بدم میاد

1403/10/03 10:14

کاش برگرده ب ساسان ازنوهمه چیوبسازن

1403/10/03 10:14

ساسان ازاول بهش گفت نمیخوامت نزدیک من نشو دردمیکشی

1403/10/03 10:15

خب اونموقع دلش باحمی بود

1403/10/03 10:15

خب غلط کرد

1403/10/03 10:15

الان ک خودش اومده یعنی ساغرو میخواد و بیخیال اون شده

1403/10/03 10:15

اره ولی دلم باش صاف نمیشه

1403/10/03 10:16

من باشم بمیرم براش هم برنمیگردم پا میزارم رو دلم

1403/10/03 10:16

خب واقعا اون حمیرارو دوست داشت ازاول ساغرهی چسبوند باید همون اول قیداهورارومیزدو میرفت چراالان دیگه نمیگه بچه ام

1403/10/03 10:17

کاش برنگرده

1403/10/03 10:17

چون عاشقش بود بیچاره بچه رو بهونه گرده بود

1403/10/03 10:17

چون ساسان و میخواست اهوزا بهونه کرد حالام خوبه ی فرصت بده حداقل بخاطراهورا

1403/10/03 10:17

نه کاش نده

1403/10/03 10:18

دوسش نداشت کارشا راه مینداخت سرگرم بود راحت بود براش وگرنه دیر یا زود ب یه بهونه ای رهاش میکرد

1403/10/03 10:41

ن

1403/10/03 10:47

خب ساسان زن داشت اگه ب کارراه انداختن بود زنشم کارشو راه مینداخت

1403/10/03 10:47

راضی نبود بخاطرحمیرا ازدواج کنه

1403/10/03 10:48

پولاشم ک خرجش میکرد

1403/10/03 10:48

پس دوسش داشت

1403/10/03 10:48

ولی صددرصد ساغرگوه برنمیگرده و زن نعیم میشه

1403/10/03 10:48

پارادایس بذار

1403/10/03 11:05

پارت بزار پاردایس جون

1403/10/03 11:17

ی پارت دگ لطفا

1403/10/03 11:31

الان پارادیس چقدر داره بهمون می‌خنده با این فکرای جورواجورامون🤣🤣🤣

1403/10/03 11:44

کاش پارادایس خودشم‌چت میکرد باهامون

1403/10/03 11:45