گروه چت داستان

76 عضو

بنظرم ساغرباید میموندو ساسان و ازمنجلاب میکشید بیرون

1403/10/05 13:44

ازدست حمیرا لاشی

1403/10/05 13:44

اره بلبل حوسه

1403/10/05 13:44

دقیقا

1403/10/05 13:44

😕

1403/10/05 13:44

خدالعنت کنه اینجور زن هارو

1403/10/05 13:44

تا یچیزیو از دست ندی قدرشو نمیدونی

1403/10/05 13:45

وای آره دقیقا

1403/10/05 13:45

خیلی سخت بود،ساغر حریف حمیرا نشد،حمیرا که دیدی چ زبونی داشت

1403/10/05 13:45

حمیرا خیلی ادمه خطرناک و وحشیه حتما ک اون صبارو دزد کرد ب اناهیتا پرید جواب بتول و میداد ب شوهرش خیانت میکردحتما یچیزم ازساسان داشته

1403/10/05 13:45

خوشم نیومد دیگ دلم میخاد زود تموم بشه چون ب ساسان نرسید 😂

1403/10/05 13:45

داشت سک س میکرد ساغر دیدش گفت اا ساسان

1403/10/05 13:45

دقیقااا

1403/10/05 13:45

چن پارته؟

1403/10/05 13:46

من فقط ناراحته اهورام بین ی عده آدم معتاد و فاسد مونده

1403/10/05 13:46

نمیدونم چرا باز منتظرم ساغر به ساسان برگرده .به هرحال هنوز راه ارتباطی برقراره تا وقتی اهورا هست

1403/10/05 13:46

آخه ب کی اعتمادکرد بچشو اونجا گذاشت،بتول فلج،حمیرا ج نده،ساسان دیوث

1403/10/05 13:47

اره اینم بزرگ بشه لنگه همونا میشه حیف سبحان فقط

1403/10/05 13:47

🤣

1403/10/05 13:47

منممممم😂😂

1403/10/05 13:47

دقیقاااااا

1403/10/05 13:47

جالبش میدونی چیه؟ ساغر پیش خانواده مدریش گفت عروس خانواده ی سرشناس و خوبی شدم 🫤

1403/10/05 13:47

چقدم ک خوبن
انگار ازپورن هاب پریدن بیرون

1403/10/05 13:48

فکرشو بکن میدونه حمیرا خطرناکه .چون دلش؟از ساسان شکست بچشون ول کرد تو اون خونه .خیلی ها بعد خیانت جدا شدن ولی خیالشون از بچه راحته جاش امنه.اخع یه مار عین حمیرا تو اون خونس چه جوری خیالش راحته بچه رو گذاشته اونجا

1403/10/05 13:48

حمیرا بره پی عشق و حالش ساسانم همینطور،بتولم که ولیچری،ی سمیه نگهش داره

1403/10/05 13:48