گروه چت داستان

109 عضو

من حس میکنم ماه گرفتگی واسه داداش حمیراس.چون حس میکنم حمیرا ساسان رابطه دارن واسع حسادتی که داشته ساغر زنش نشه این بلارو سرش آوردن.🤔

1403/09/10 15:52

خیلی دوست دارم بفهمم چی میشه ولی دوستم ندارم زود تموم شه 😅

1403/09/10 15:54

منم همین فکر

1403/09/10 16:00

شایدم خواب میبینه ک باساسانه واون ماهگرفتگی روهم توخواب میبینه

1403/09/10 16:06

نه فک نکنم اینجوری 😄

1403/09/10 16:15

هر چی فکر میکنم
میبینم نه خواب نیست

1403/09/10 16:35

لعنت به این ساغر که کل لحظات رو دارم بهش فکر میکنم

1403/09/10 16:35

خیانتکار کثیف

1403/09/10 16:36

آره نگو

1403/09/10 16:41

وای چه زندگی بدی بوده کاش واقعا داستان میبود

1403/09/10 16:42

4 5 ساعت مونده تا پارتا یعنی چی میشه 😂

1403/09/10 16:46

ای کاش پارت ها زیاد بود

1403/09/10 16:47

اگه واقعیه حتما خارجین

1403/09/10 17:10

نویسنده بی پروا و ساغر یکی هست؟؟؟

1403/09/10 17:38

قلمشون مث همه

1403/09/10 17:38

بی‌پروا من نخودم کجاس

1403/09/10 17:41

یاابلفض اقا مردیم توخماری بذاردگ😂

1403/09/10 17:50

ای توروحت ساغر....

1403/09/10 17:52

😂😂😂

1403/09/10 17:52

مثل فیلما انچه خواهید دید🤣🤣🤣

1403/09/10 17:52

😂😂😂

1403/09/10 17:53

ای بابا

1403/09/10 17:53

چیشد پس بقیش

1403/09/10 17:53

پسرم فردا امتحان داره من فکر اون نیستم فکر ساغر لعنتی هستم

1403/09/10 17:56

فکنم ساسان نکنتش

1403/09/10 17:56