گروه چت داستان

109 عضو

وایییی بنویس 😍😍

1403/09/14 11:39

نوشت نوشت

1403/09/14 11:39

😍😍😍😍

1403/09/14 11:42

آخجووووووون
خیلی خوشحالم برای شکیلا😍💃💃💃💃💃

1403/09/14 11:44

💃💃💃💃💃

1403/09/14 11:46

منم 😍💃🏼💃🏼💃🏼

1403/09/14 11:48

فک کنم آخراای داستان باشه

1403/09/14 11:48

کاش اون مرد خالکوبی دار هم زود مشخص شه کی بود

1403/09/14 11:49

من اول فک کردم کیومرث بوده
فک میکروم شب حجله ساغر تنشو میبینه و میشناسدش

1403/09/14 11:50

اوه ن بابا تازه اولاشه

1403/09/14 11:59

من اول فک کردم سبحان بوده برا این که مال خودش بشه

1403/09/14 12:06

ولی الان فقط ب حمیرا شک دارم

1403/09/14 12:06

ن اون اصلا ب ذهنمم نرسید

1403/09/14 12:07

آره آره
خود ساسان هم نقش داشته تو این قضیه

1403/09/14 12:07

مث داستان صبا و انگشترا

1403/09/14 12:07

قضیه حمیرا و ساسان چیه ینی 😐😂

1403/09/14 12:07

اره کثافتا

1403/09/14 12:07

نمیتونم اصن مثبت فک کنم در موردشون 😂😂😂😂

1403/09/14 12:07

اره واقعا

1403/09/14 12:08

سریال چشم چران عمارتو میبینی؟ 😂

1403/09/14 12:08

نمیدونم چرا حمیرا رو مث افاقت تصور کردم 😂😂😂

1403/09/14 12:08

نه ندیدم

1403/09/14 12:09

آناهیتا هم مث آسمان 😂

1403/09/14 12:09

عه پس هیچی 😬

1403/09/14 12:09

😍

1403/09/14 12:09