گروه چت داستان

109 عضو

توام زودتربده بیا

1403/10/09 21:04

اصلا عکس باز نمیکنه

1403/10/09 21:04

دخترم خییییییلی پستونکی شده
خواب بود
چشماش یک ذره باز شد دستش دراز کرد پستونک گذاشت دهنش دوباره خواب رفت😬😬😂
همش دهنش می‌کنه

1403/10/09 21:04

فکرکردم فقط براخودم بازنمیشه

1403/10/09 21:04

آخرشب میدم 😂😂😂

1403/10/09 21:04

اینجور ک معلومه تا یک ساعت دیگه دادی اومدی 😂

1403/10/09 21:05

پسر منم ازخواب پامیشه پستونک میذاره دهنش میخوابه تا کوچیکترن ازپستونک بگیرمن هرکارمیکنم نمیتونم

1403/10/09 21:05

نه بابا شوهرم نیست 😂😂

1403/10/09 21:05

عههههههه
من باز میگم خوبه دهنش بسته یه دیگه

1403/10/09 21:06

بعدازظهری موس موس میکرد یکسره که منو بکشونه توی اتاق
گفتم نه برو سرکارت
آخرشب در خدمتت هستم

1403/10/09 21:06

سابقه نداشت زهره جون نیاد
کجاااااااایی مامان آیسودا
دلم برات تنگ شده 😟

1403/10/09 21:08

بچه های منم,نصف شب پا میشن گریه برای پستونک

1403/10/09 21:12

عههههههههههه

1403/10/09 21:24

خیلی خوبه پستونک

1403/10/09 21:25

سلام

1403/10/09 21:28

خوبین

1403/10/09 21:28

سلام

1403/10/09 21:28

خوبیم

1403/10/09 21:28

خدا رو شکر

1403/10/09 21:28

کم پیدایی

1403/10/09 21:29

😚❤

1403/10/09 21:29

من 😳🙁

1403/10/09 21:29

من که همیشه هستم 😂😂😂

1403/10/09 21:29

آره هر موقع اومدم نبودید

1403/10/09 21:29

ی بار اومدم اون امامی رو مسدود کرده بودید

1403/10/09 21:29