گروه چت داستان

109 عضو

مهریه ب همه چیز ارجعیت داره

1403/10/09 23:22

👌👌👌

1403/10/09 23:22

ایول

1403/10/09 23:23

😍😍😍

1403/10/09 23:23

نگفتم میگه سر داداش بازی خالکوبی ست زدیم همینو برهانم داره؟

1403/10/09 23:23

💃💃💃

1403/10/09 23:23

کاش ب نقش حمیرا هم اعتراف میکرد

1403/10/09 23:23

شاید باورتون نشه

1403/10/09 23:24

با خودم گفتم ک این خالکوبی میتونه تو تن برهان باشه

1403/10/09 23:24

اما چون نعیم گف پس ساغر دیدی !! گفتم پ کار نعیمه

1403/10/09 23:25

من کاراگاهیم و نمیدونستم😎

1403/10/09 23:25

منم مث خودت 😂😂

1403/10/09 23:25

همتون یه رگ کاراگاهی داشتین که خبر نداشتینو اینجا شکوفا شد 😄

1403/10/09 23:26

خب پروا کی میزاری گلی جون

1403/10/09 23:27

دارم مینویسم تا یه 10 دقیقه دیگه میذارم

1403/10/09 23:27

مرسی بانو

1403/10/09 23:28

😂

1403/10/09 23:28

صبح گفتما ولی الان پیدا نمیکنم پیاممو

1403/10/09 23:29

بچه ها اول داستان ساغر گفت رو تنش ماه گرفتگی بود
بعد الان میگه خالکوبی کله اسب
چطوریه؟

1403/10/09 23:29

اون موقع واضح ندیده بود یه قسمتو دیده فک گرده پاهرفتگیه حالا ک عکس کاملشو دیده فهمید همونه ک اون شبم دیده بود

1403/10/09 23:30

گف مثل ماه گرفته گی اصلا دقیق نگف چیه

1403/10/09 23:30

برهان بی شرف مزه رفته بود زیر زبونش دوباره رفته بود سر وقتش😟😟😟

1403/10/09 23:30

کو.نی خان

1403/10/09 23:31

ولی خوشم اومد خودش اعتراف کرد 😂

1403/10/09 23:31

اره

1403/10/09 23:31