گروه چت داستان

109 عضو

دلم میخواد
ولی نمیشه
نخوابم خوبه به همه کارا میرسم
یه عالمه لباس جمع شده بشورمشون

1403/10/11 07:26

نه فعلا تازه بچه هارو برسونم بعد میام میبندم😂😂😂😂

1403/10/11 07:26

😂😂😂😂
من ظرفای شام دیشب رو نشستم همه توی ظرفشویی ریخته

1403/10/11 07:27

سلام دخترااا

1403/10/11 07:45

صبحتون وانیلی

1403/10/11 07:45

با ماشین میبری یاپیاده

1403/10/11 07:46

بنظرم یاورومهرانگیزم مث حمیراوساسان باهم رابطه دارن، واینکه ساغرم دیگ باردارنشه😑

1403/10/11 07:47

وای کاش منم مث ساغرهرچ زودترپری شم😥

1403/10/11 07:49

دیگه تموم حرفام🤐

1403/10/11 07:49

باهات هم نظرم

1403/10/11 07:50

باز نمیشه اولشو بزن گوگل

1403/10/11 07:53

ماشین دارم

1403/10/11 07:54

اوهوم👍👍

1403/10/11 07:54

همون حدسی که زدم شد گفتم با نعیم ازدواج می‌کنه ولی نیمتونه برای همون سقطی که داشت رحمش آسیب دیده نمیتونه بچه بیاره

1403/10/11 08:20

ساسان سگ خیلی زدش

1403/10/11 08:20

با زانو تو‌شکمش میزد

1403/10/11 08:20

متنفرم از مردی که دست ب زن بلندمیکنه

1403/10/11 08:20

😥😥😥

1403/10/11 08:21

کی بود ساغر چشم زد گفت فرطی باردار میشه تا میریزه توش🤔
حالا هی بگین اعتقاد ندارین به نظر

1403/10/11 08:57

یعنی میگی آصفه نسخه 7مادرشوهره منه🙄

1403/10/11 08:58

خخخ

1403/10/11 09:00

ی سال بشه بچه نیاره برای نعیم پیشنهاد زن میده

1403/10/11 09:00

اونم که تلما حامله ست

1403/10/11 09:00

🙁🙁🙁

1403/10/11 09:03

واااای همینقدر مادر شوهرت بد بوده

1403/10/11 09:03