گروه چت داستان

109 عضو

شماهمه مامان هستین یا مجردم هست اینجا

1403/10/11 16:42

هردو هم موقع موعد لک دیدیم ناامیدشدیم بعد دیدیم پریود نمیشیم بی بی زدیم

1403/10/11 16:42

چه جریانی بود

1403/10/11 16:42

خخخ

1403/10/11 16:42

پوزشین سجده هم خوبه

1403/10/11 16:42

کلا وقتموم رفت برای بچه

1403/10/11 16:42

بچه دار شیم فاصله میوفته بینمون

1403/10/11 16:43

اینجوری فک‌میکنی بعدش اینقد ذوق می‌کنه وقتی از راه بیاد بچه بره جلوی در

1403/10/11 16:43

ن خب منطورش اینه مثلا تو غذا خوردن باید براش وقت بزاریم تو خابیدن و همه چی
از وقتی ک برای خودمونه زده میشه

1403/10/11 16:44

الان شوهرم میاد بچه ها همین صدای موتور می‌شنون بدوبدو‌میرن بیچاره خسته کوفته باید اول بااینا بازی کنه بعد دوش بگیره

1403/10/11 16:44

میگه فاصله میگیریم از هم باید با بچه باشیم

1403/10/11 16:44

اره دیگه،این حرفها رو ماهم میزدیم،الان ولی خیلی زندگی قشنگه تره

1403/10/11 16:44

آخه چن ساله دونفره هستین دیگه

1403/10/11 16:45

بسه

1403/10/11 16:45

قطعا سبک زندگیتون کلا متفاوت میشه

1403/10/11 16:45

با بچه اولش سخته بنظرم بعدش عشقه تو زندگی بیشترم میشه

1403/10/11 16:45

کلا بچه دار شدن ی بحران خیییلی بزرگه

1403/10/11 16:45

ان شاالله ب زودی جمعتون بزرگتر بشه

1403/10/11 16:45

خیلیییی

1403/10/11 16:45

مرسی عزیزم

1403/10/11 16:45

شوهرمن خیلی خیلی وابسته بمنه

1403/10/11 16:45

اره اولش سخته،بعد عادت میشه

1403/10/11 16:46

تابلو نیس بخوام خورشت مرغو

1403/10/11 16:46

توش گوشت گوساله بزارم بعش بدم

1403/10/11 16:46

اما خورشت مرغم خوشمزع اس

1403/10/11 16:46