گروه چت داستان

109 عضو

یا علی 😂😂😂

1403/10/13 23:53

😂😂

1403/10/13 23:53

ول هر وق با زبون بیان کنم

1403/10/13 23:53

ا خدادبخام میسع

1403/10/13 23:53

از سر شب فقط حرف میزنم ب این و اونم میگم دعا کنید برام😆

1403/10/13 23:53

مث خودم

1403/10/13 23:53

خودتم بگپ

1403/10/13 23:53

من خونه مامانم با ماشین پنج شیش دقه راهه
هفته یکبار یا هر دو هفته ای در حد یک ناهار میرم 😂😂

1403/10/13 23:53

بخدا
البته نزدیک مادرشوهر جیگرم خون میکنه یکی از دلیلش ک دلم میخواد اینجا بمونم
خداروشکر چندماه قهرم

1403/10/13 23:54

چشم

1403/10/13 23:54

بعد 48 ساعت خونه عمتی

1403/10/13 23:54

منم دو روز میمونم

1403/10/13 23:54

چون در طول ماه جایی نمیبرتم

1403/10/13 23:55

خوب میتونی
دخترا طایفه ما خیلی وابسته خانواده هستن
خواهرم ی کوچه بعد مامانم هفته دو روز اینجا هس حالا جدا از این ک گاهی شب نشینی میان😂

1403/10/13 23:55

نه نکن خواهر
خوب نیست اصلا
تنها گذاشتن شوهر خیلی بده
خدایی دوره زمونه خیلی خراب باشه باید حسابی حواسمون به زندگیمون باشه

1403/10/13 23:55

ت چهار چوب اتاث

1403/10/13 23:55

ن بازاری ن کوچه خیابومی

1403/10/13 23:55

ماهی بار

1403/10/13 23:55

اونم فقش ی روز یا روز دوم دیک حتمن برمیگردم

1403/10/13 23:55

آره هرررروز یا یک روز در میون یا من میرم یا عمم میاد
روز ده بار هم چت میکنیم و حرف میزنیم😂😂😂

1403/10/13 23:55

من هرجا میرم تا قبل اومدن شوهرم خونمم

1403/10/13 23:56

درسته قبول دارم
لامصب دلم براشون تنگ میشه
خونه ک هستم صبح تا ظهر 3 بار زنگ میزنم از 5 عصر تا 11 خدا میدونه چندبار😂

1403/10/13 23:56

همونم کرایه دویس پنجاه مبدم

1403/10/13 23:57

یاخدا من که خسته شدم😆
البته منم با جاریم اینجوریم از لحاظ رفت آمد😆😆

1403/10/13 23:57

فق رفت

1403/10/13 23:57