The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

مادران اسفند و فروردین 98

8 عضو

منم بچه اولم دختره.. خیلی علاقه داره نی نی دختر باشه میگه میشیم دوتا آبجی

1398/06/06 22:15

اره دیگه یواش یواش براش جذابش میکنم اگه پسر باشه

1398/06/06 22:16

براش لباسو عروسکو پستونک صورتی خریده

1398/06/06 22:16

منم رفتم غربالگری اول گف مشخص نمیشه. 12 هفته و 5 روز بودم.
گف 17 هفته برو برا جنسیت

1398/06/06 22:16

دختر من اولا میگفتم داداشی میشه میگف مامانی نه منو میزنه منو دعوا میکنه.. الآن دیگه میگه داداش باشه اشکال نداره من بزرگترم منو نمیزنه. ?

1398/06/06 22:17

دستگاهش خوب باشه و سونوگراف ماهر میگه...به اکثرا دوستان من تو 12 هفته گفتن...ولی به من نگفت بارداری قبلیمو

1398/06/06 22:17

نه دختر من میگه پسر به درد بازیم نمیخوره

1398/06/06 22:18

?

1398/06/06 22:18

اره بستگی به دستگاهشون داره

1398/06/06 22:18

دخترتون چند سالشه؟

1398/06/06 22:18

دختر من 5سالشه

1398/06/06 22:19

شما چی؟

1398/06/06 22:19

دختر من اصن اجازه نمیده هیچی براش بخرم
. میگه همش برا من خرید کنین.

1398/06/06 22:19

پاسخ به

شما چی؟

6 سالشه

1398/06/06 22:19

اونروز باهاش حرف میزدم که قانعش کنم پسرم خوبه...با حالت ناراضی گفت خب باشه پسر شد تو بازی باباش میکنم دیگه

1398/06/06 22:20

?

1398/06/06 22:20

نه دختر من به شدت روحیه همکاری و محبت داره به نینیمون

1398/06/06 22:21

والا من بچه نمیخاستم...کل ماه رمضونو دخترم موقع افطار دعا کرده واس نینی...ما میخندیدیم به کارش. بعد من به طرز معجزه امیزی باردار شدم... واقعا دعای معصوم مستجاب میشه

1398/06/06 22:22

پاسخ به

والا من بچه نمیخاستم...کل ماه رمضونو دخترم موقع افطار دعا کرده واس نینی...ما میخندیدیم به کارش. بعد ...

آره بچه ها خیلی دلشون پاکه

1398/06/06 22:24

من سه سال جلوگیری نداشتم دنبال بچه بودم قسمت نمیشد. هر چی ام به آقام میگفتم قبول نمیکرد بریم دکتر. دیگه قبل از عیدی رفتیم کربلا دخترم خیلی دعا میکرد. هر جا زیارت میرفتیم دعا میکرد که بعد از ماه رمضون قسمت شد حامله شدم

1398/06/06 22:26

الهی کاملا قابل درک

1398/06/06 22:26

دخترم خیلی بچه دوس داشت همش میگف من تنهام با کی بازی کنم. حوصلم سر میره

1398/06/06 22:27

من بچع اولمو سخت باردارشدم...همسر منم برا بچه دوم هیچوقت پیگیری نمیکرد اگه میخاستیمم

1398/06/06 22:27

نه من بچه اولم یک ماه بعد از عروسیمون باردار شدم. واسه این خیلی اذیت شدم

1398/06/06 22:30

من تخمدانام تمبله.خدا بهم باردوم ثابت کرد همه چیز به دست خودشه

1398/06/06 22:42