مادران بهمن ۹۶

13 عضو

پاسخ به

اوایل صبح .ظهر عصر و شب هر کدوم 2 واحد میدادم...اما الان ک بزرگتر شده نیازش بیشتره

شیر خودتونم میخوره؟؟

1397/05/15 12:22

آره هر دفه شیر میخواد اول سینمو میزارم تو دهنش هردوتا رو خالی کنه...اگه بازم میل داشت و گرسنه ش بود بهش خشک میدم

1397/05/15 12:22

من واسه بچه اولم خییلی گریه کردم و استرس داشتم کم کم شیرم کمتر و کمتر شد تا 5 ماهه ک خشک شد...
ولی واسه این یکی اصلا استرس نداشتم نهایتا شیر خشکه دیگه...خداروشکر شیرم خوب. خدبتر شده اما هنوزن خشک میدم بهش
استرس خیییییلی بده.شیرو خشک میکنه

1397/05/15 12:22

زنداداشم شیرش فراااوون بود از سینه هاش میریخت...اما بچه ش 4 ماهش بود ک داداشم تصادف کرد و چند روزی بیمارستان بود.همین استرس شیرشو خشششششک کرد انگار که اصلا شیری نبوده.بچه ش شیر خشکی شد..فدای سر سلامتی داداشم?

1397/05/15 12:22

خانما واسه شقاق سینه چی معرفی میکنین؟؟

1397/05/15 12:22

پاسخ به

خانما واسه شقاق سینه چی معرفی میکنین؟؟

من پسرم 21روزس سینم زخم شده بود و خون میومد به گفته مادرم کره رو اب کردم روی اجاق گاز که صاف بشه ولی نسوزه بعد باید بزاری داخل یخچال و همیشه سر سینتو چرب کنی الان برا من خیلییی خوب شده از وقتی میمالم

1397/05/15 12:22

پاسخ به

خانما واسه شقاق سینه چی معرفی میکنین؟؟

من یه کرم مخصوص از داروخانه گرفتم

1397/05/15 12:22

این زخمی ک در اثر برفک ب وجود اومده با این کرما خوب میشه؟؟

1397/05/15 12:22

سینم در اثر برفک زخم شده نمیدونم چکارش کنم...اصلا نمیتونم شییر بدم

1397/05/15 12:22

من پماد ا د زدم خوب شد
ولی قبل شیر دادن به بچه میشستم سینه مو
هروقتم شیر میخواستم بدم اول سینمو باشیر م مرطوب میکردم بعد میدادم

1397/05/15 12:22

ارسال شده از

dokhtarmaman97

1397/05/15 12:22

ارسال شده از

اینم آیدی تلگراممه

1397/05/15 12:22

ارسال شده از

خانما من از منطقه زلزله زده سرپل ذهاب هستم.7 ماهه باردارم خانمان تخریبه وتمام وسایلم نابود شده .بخدا شدیدا توی تنگنا هستیم.خواهش میکنم هرکسی ک میتونه ودرتوانش هست کمکمون کنه.برای اثباتشم اگ شک دارید هر عکس یا مدرکی خواستم براتون بفرستم

1397/05/15 12:22

خانما من افسردگی بعد از زایمان گرفتم کمکم کنید

1397/05/15 12:22

منم مثل شمام نمیدونم چیکار کنم

1397/05/15 12:22

پاسخ به

منم مثل شمام نمیدونم چیکار کنم

من همش دوس دارم بمونم خونه مامانمم

1397/05/15 12:22

عزیزم،سعی کن به چیزای خوب فکر کنی به پسر و دختر گلت فکر کن، دیدن اونا حال آدمو خوب می کنه آدم همه درداش یادش میره زندگی خیلی قشنگ تر از این حرفاست،می دونم داشتن 2 تا بچه اونم تو سن سخته واقعا از پس هر دو بر اومدن سخته اما به خودت ایمان داشته باش

1397/05/15 12:22

پسر بزرگم 2.5سالشه.پسر کوچیکم 1ماهو چند روز...خیلی سخته خانما
ولی باور کنید فکر کردن بهش فقط حالتونو بدتر میکنه ک نتونین ب اون طفه معصوما برسین.ب خودتون روحیه بدین...از پسش برمیاین

1397/05/15 12:22

من هر سال این موقع تو بازارا در حال خرید بودم...حتی بچه اولمو میدادم ب شوهرم و میرفتم بازار ولی امسال با این کوچولو سخته بیرون رفتن...ولی چکار میشه کرد

1397/05/15 12:22

البته با این حالم میرم خرید هم واسه خودم هم واسه بچه ها...اما کمتر وقت دارم

1397/05/15 12:22

ضمن اینکه من تو ی شهر غریبم و هیچکس نیست حتتتتی 5 دقه بچه هامو نگه داره

1397/05/15 12:22

پاسخ به

من همش دوس دارم بمونم خونه مامانمم

من بدترم اصلا احساس وحشت میکنم که تنها باسم و مادرم کنارم نباشه

1397/05/15 12:22

من پسرم هنوز2سالش تموم نشده فکر کردن به این که چطور از پس دوتا بچه کوچیک بر میام دیوونم میکنه کار های خونه رو هم که اصلا وقت نمیکنم انجام بدم

1397/05/15 12:22

من که مادرم به رحمت خدا رفته و تنهاممم صبح تا شب با نی نیی

1397/05/15 12:22

این تنهایی خیلی اذیتم میکنه و افسردگی و غصه میاد سراغم به خصوص که دم عیدم هست و یه خرید نمیتونم برم همسزیم صبح تا شب سرکار و اضافه کار

1397/05/15 12:22