پاسخ به اصلا کاری نمیکردم ک بهم بیشتر علاقه مند شه...ولی انگار شده بود??
زن داییم به مادربزرگم گفته بود که اجازه بگیره از بابام بیان خواستگاری،باباهم کلا رد کرد،به منم نگفتن حتی،داشتن با مامانم سرصبحی صحبت میکردن من زیر پتو شنیدم
از ترس میلرزیدم نمی خواستمش
گذشت و بعد چند سال هر دو همزمان ازدواج کردیم،پسره دیوونه به زنش گفته بود من دختر عممو میخواستم، زنشم بیشتر حسودی میکرد،مشکل روانی داشت،دوباره ازدواج کرد یه زن دیوونه تر گیرش اومد بازم به اونم گفت من فلانی رو میخواستم،زنه زندگیشو خراب کرد کلا
1397/05/15 10:03