پاسخ به مامانم وقتی میبینه زندگی بچه اش داغون شده از هم پاشیده ناراحته دیگه
منم خیلی حساس ام اون روز داداشم خونه مون بود گفت بچه ها بردم خونه مادر زن ش شهرستان پسرش مدرسه گرفته بود نگذاشته بود بره دوهفته این قدر داغون بودم تا یه هفته اعصاب ام بهم ریخته بود گیر میدادم به شوهرم نرفتم طرف خونه مامانم نذری داشتند گفتند بیا می دونستم آنجا هستند نرفتم
1397/08/22 17:47