مادران تیر ۹۷

152 عضو

پاسخ به

سریع بلندش کردم گریه کرو

خدا رحم کرده.بابام همیشه میگه بچه ها تو این سن احتیاج ب مواظبت دارن بعدا برای چیشونه

1398/05/01 01:57

پاسخ به

مگه تو میخای بری بشوری

نه باز بچمو نگه میداشت خیلی خسته ام به خدا

1398/05/01 12:26

جاری منم همیشه طعنه میزنه شوهرم اصلا ازش خوشش نمیاد یه چند بار به خاطر حرف و کارهای اون بد جور دعوا کردیم

1398/05/02 21:21

سلام خوبیدکسی میدونه این شربتهایی که درشو بازمیکنیم مثلا استامینفون روتاچه مدت میشه تویخچال بزاریم وازش استفاده کنیم

1398/05/03 11:30

دخترم هنوز راه نمی ره برای همین می ایسته کنارم با هم دست می زنیم

1398/05/04 15:15

.

1398/05/05 10:32

پاسخ به

فردا داریم میریم مسافرت ،دخترم دیشب یکم تب داشت ده روز پیش واکسن زده نکنه ازاونه ؟؟؟

پیاز رنده کنی با جوراب پاش کنی زود برطرف میشه تب

1398/05/05 23:41

انقد آهنگای بچگونه خوندم بچه جاریم رفته به مامانش گفته خوش بحال علیسان مامانش همش براش شعر میخونه

1398/05/06 21:44

پاسخ به

پسرم راه نمیره دیونم کرده

نگران نباش دختر من چهار ده ماه ش هنوز راه نمی ره،راه نرفتن تا 18ماهگی طبیعی هست

1398/05/06 21:49

پاسخ به

حتی با وجود کمربند

خوب می خواد اطراف ش بینه دخترم همش در حال بالا رفتن از سر و کول ام برای فرار هست حتی تو ماشین که تو بغل ام هست

1398/05/06 21:52

بچه ها ی بد غذا معمولا یه کم بلند تر از سطح باشن مثل رو کلا پشتی بالش بهتر غذا می خورن

1398/05/06 21:53

پاسخ به

تو شیردهی هم میشه استفاده کرد؟؟

نمی دونم فکر کنم از دکتر یا داروخانه سوال کن

1398/05/07 11:31

پاسخ به

نه روز میخوابه نه شب مگه میشع

خب هربچه ای یجوره .حتما میشه ک سمیه میناله..وگرنه بیکار نیس ک

1398/05/09 14:27

پس یک دعوا درست بکن اما یکبار دیگه هر روز عصبی میشه ادم اخه

1398/05/09 16:26

پاسخ به

اینم سخت اره ولی راه چاره داشت

میگم که برگرده یه کم دیگه دیشب بنگاه زنگ زد دوست برادر شوهرم بود گفت هست ولی پایین تر خیلی جا ش شوهرم انگار راضی بود آخه ارزون تر بود

1398/05/09 16:32

اونم یکی دو روز یه شب بود فرداش برای خودش تنها می گشت بعد هم خدا حافظ

1398/05/09 17:13

شیر خودت میخوره الان؟؟؟

1398/05/09 23:40

پاسخ به

من پیام هارو خوندم همه رو ولی درکل همیشه ی حرفی تو گروه میزنم شما سریع نصبت ب من عکس العمل نشون میدی...

نمی دونم ولی من به طرز بیان زیاد حساس ام همیشه هم پیش خودم میگم بشین و بفرما بشین مثل هم ولی آدم می تونه بهتر بگه

1398/05/11 07:17

پاسخ به

من پیام هارو خوندم همه رو ولی درکل همیشه ی حرفی تو گروه میزنم شما سریع نصبت ب من عکس العمل نشون میدی...

عزیزم ناراحت نشی ولی دیروز با منم با لحن بدی صحبت کردی، اونم درباره صحبت من با یکی دیگه، که بعدا فهمیدم بخاطر سختی بوده که قبلا کشیدی ولی به دل نگرفتم

1398/05/11 10:29

پاسخ به

عطیه خودش تحت فشار کارو ک حقوق نمیدن جایی بره سرکار هست میاد پیش تو ارامش پیدا کنه توهم دعوا و اینا ...

دلم نمی خواد ادامه بدم بحث الکی،، گفتم اون دعوا شروع کرد بعد من مقصر شدم هرچی هم میگم باز حرف خودتون می زنید،، در ضمن من فکر کردم با پیام تون فکر میکنید ما هر روز با هم دعوا داریم و می جنگیم، برای همین گفتم عصبانی هستی، این جوری نیست،ما هم مثل خیلی های دیگه گاهی بحث و دعوا داریم ،ما همون وقت شب رسیدیم دیگه بحث نکردیم مشکل مون حل کرد برادرش منم شما نمی شناسم با کسی هم خصومت شخصی ندارم
اگه یه موقع بد گفتم یا ناراحت شدید از دست ام از تو این یک سال ببخشید منظوری نداشتم وندارم

1398/05/11 15:44

پاسخ به

مگه پولاتونو ندادن؟

نه ، شوهر ام گفت قرص نمیکنه، دیگه مادر شوهرم و برادر شوهرم پول دادن

1398/05/12 13:44

پاسخ به

مامانا یه غذای جدید کودک بگین لطفا

گوشت و سویق حبوبات و تخم بلدرچین یا مرغ با هویج

1398/05/13 02:22

بگم اینم چون بچه قبلی ش شش ماه ش که باردار بود سقط شده بود استرس داشت

1398/05/13 22:09

خوبی فرشته جون امروز اینجور شده

1398/05/15 11:01

پاسخ به

میترسم همین دوتا تارم کوتاه کنم کلا کچل شه بچم!

دختر تو که خوبه پسر من کچل تره بزرگ شن خودش پرپشت میشه

1398/05/16 15:50