مادران تیر ۹۷

152 عضو

می خواستم نظرتون بدونم که باهام موافق اید که نروم دیدم آره بهترین کاره تشکر مرسی نظر تون گفتید

1398/10/18 03:31

دختر برادرم خیلی آسون از شیر جدا شد مامانش گفت رو سینم چسب زخم زدم دیگه نخورد بهش گفتم اوف شده 2 سال و 2ماهش هس

1398/10/18 19:40

خدا را شکر . درد داشته

1398/10/19 12:26

سلام،دکتر بردی؟؟

1398/10/19 14:35

دلم گرفته خیلی ازش همون کارهایی کرده که منم هستم انجام میده هیچ فرقی نکرده

1398/10/19 17:19

خیلی هم گیر بدم بهش یه ساعتی یا چند ساعت ما میبره بیرون بعد ما میاره خونه خودش تنها میره بیرون

1398/10/19 17:24

19 ماه ش هست ولی وابسته به خودم و شیرم هست نباشم هیچی نمی خوره حتی پیش باباش هم آروم نمی گیره برعکس پسرم که همه دل آشنا بود

1398/10/19 18:34

بچمو بردم بندی بچه ها نخود پرید بیرون از تو گلوش بعدم گفت اویشن یکی دوبار بدم اشتهاش برمیگرده خوب میشه تبم نمیکنه دیگه

1398/10/19 22:00

گفت دخترش میگه خونه رو داغون کرده هرجا رسید جیغ می کنه منم گفتم زیر دکمه دار بپوشه براش تا نتونه پوشک ش باز کنه کاری که من می کنم حداقل این طوری فقط شلوارش بیرون می آره زورش به پوشک ش نمی رسه باز کنه

1398/10/19 23:06

پاسخ به

خوزستان چی؟؟؟؟!

نمیدونم ولی گفته بارندگی هست، شهر های مختلف

1398/10/20 14:51

تا حالا بچه گذاشتی بری بیرون با شوهرت

1398/10/21 01:35

نمی ره یه سری هم رفتم مجبورش کردم بره مشاور بهش گفته بود سه چهار سال باید بیایی تا درمان کامل دیگه نرفت نگذاشت منم برم

1398/10/21 14:22

پاسخ به

من که میترسم بگم خدایا شکرت ، خدا فکر کنه دارم تیکه میندازم بهش

نه، خدا بزرگه

1398/10/21 14:34

پاسخ به

میخاس بگه ینی منم میدونم

تشکر گوش کردی به حرفم خدا خیرت بده

1398/10/21 14:39

پاسخ به

ن اینکه بگه وقتی یروز درمیون پیاما میخونی قضاوت نکن

شما هم حق داری ولی کلا کم کم عادت می کنی به اینجا، و این حرفا

1398/10/21 14:40

پاسخ به

شما و امثال شمایین که با این ادبیات و این طرز فکر بیمارگونه خوره شدین برا مملکت ما

قاصدک چیه ؟ خیلی امروز ناراحتی معمولا. از این ادبیات استفاده نمی کنی

1398/10/21 14:44

پسرم واکسن روز اول هیچی نگفت آروم بود شب تب شدید کرد اصلا پایین نمی آمد قطع هم نمی شد تا38می آمد خیلی خوبش تا روز سوم یا دوم که مجبورش کردم راه بره کیسه آب گرم گذاشتم ماساژ دادم تا راه رفت تب ش قطع شد دیگه، بهداشت اون موقع نگفت می تونی بروفن بدی

1398/10/22 17:42

پاسخ به

منم خوندم گفته یک میلی نیاز روزانه ولی این میشه هفت میل درست توضیح نداده برای همین آدم نمی دونه تکلی...

نوشته روزانه یک میلی لیتر ،بعد توی‌ پرانتز نوشته این یک میلی لیتر معادل هفت میلی گرم آهنه

همون یک میلی لیتر رو بده درسته

1398/10/24 07:09

دخترم شبها خیلیی شیر میخوره چیکار کنم از سرش بیفته؟!قبل خوابم خوب سیرش میکنما انگار اعتیاد داره فقط دهنش باشه?

1398/10/25 15:02

البته فقط وقتایی که مشکل دارم و زیاد فکر و خیال و ناراحتم این اتفاق میافته

1398/10/26 01:12

پاسخ به

البته فقط وقتایی که مشکل دارم و زیاد فکر و خیال و ناراحتم این اتفاق میافته

همون دیگه بدنت سیستمش بهم میریزه

1398/10/26 01:12

سلام مادرا قبل واکسن چند سی سی ب دخترم استامینوفن بدم ؟

1398/10/26 07:42

پاسخ به

هیچ رفتاری فقط پشت من بوده شوهرمم دوست نداشته بابام بیاد دنبالم به یک اشاره من

فرشته این طبیعی من خودم رفتم خونه مامانم مادر شوهر م گفت طلاق تون میگیرم، بعد مامانم همون حرف زد به قاصد راهشان حالا شوهرم میگه مامان تو گفته ، دلخور شده حسابی خونه مامانم اصلا نمیاد یا به زور در حد سلام،با چند دقیقه

1398/10/26 09:37

پاسخ به

بعدم گفتم که باباش هرچی میگه این اجرا میکنه زندگی من کپ زندگی مادرشوهرم باباش گفته بود نزار رنگ خانو...

پس تربیت ش این مدلی باید خودت وقف بدی راحت تر بگذره، دختر خاله من تو نامزدی با شوهرش رفت عروسی هم کرد مامان ش اینا حق نداشتن بزن خاله م جهاز هم داد بعد ده یا دوازده سال که پدر شوهرش مرد ،دختر خاله ام مامان ش دید رفت خونه مامان ش

1398/10/26 10:51

تازه دختر خاله م بابا ش رحمت خدا رفته اون.موقع که رفت داداش ش چهل مش بود فوت کرده بود فکر کن برای اون دیگه چی گذشته

1398/10/26 10:53