مادران تیر ۹۷

151 عضو

پاسخ به

من اصلا نمیدونستم انقد حساسه میگفتم هیجی نمیشه الان ولی چشم ترسیده شوهرم همش میگه من هیجی نمیخوام فق...

???

1397/05/15 10:02

پاسخ به

مریم جان چ مزه ایه

ویتامین دی من یه توپ ریز صورتی بود که شفاف بود
هیچ مزه ای هم نداشت

1397/05/15 10:02

پاسخ به

سلام مامانا کسی تا حالا بوده ویتامین dبدنش کم باشه

منم ویتامین دی ام خیلی کمه،هفته ای یه بار قرص ویتامین دی با دوز 50000 میخورم

1397/05/15 10:02

پاسخ به

مریم جان چ مزه ایه

قرص منم ژله ای زرد رنگ شفاف،مزه هم نداره.خوبه

1397/05/15 10:02

ممنون از همتون یکم دلم اروم شد بس مشکل خاصصی نداره باقرص حل میشه

1397/05/15 10:02

پاسخ به

ممنون از همتون یکم دلم اروم شد بس مشکل خاصصی نداره باقرص حل میشه

آره عزیزم جای نگرانی نیست??

1397/05/15 10:02

‍ ‍ ✴️نوشیدنی گرم برای گلودرد و درمان سرماخوردگی مادر باردار

موادلازم:
لیمو یک عدد بزرگ
آب جوش یک لیوان
زنجبیل رنده شده تازه؛یا پودر زنجبیل خشک 3 قاشق چایخوری
عسل یک قاشق پر
آب جوش داخل لیوان ریخته زنجبیل را اضافه کنید هم بزنید و درپوش بگذارید کمی که دمای آن کم شد عسل و آبلیمو تازه را به آن اضافه کنید، خوب مخلوط کنید این نوشیدنی برای گلودرد و سرفه عالی هست.
علاوه بر موجب
♦️افزایش فوق العاده شیرمادر در دوران شیردهی
♦️افزایش هوش جنین
♦️روشنی و زیبایی چهره جنین
♦️درخشان و درشت شدن چشمان جنین
❌کپی?فوروارد
"لینک قابل نمایش نیست"

1397/05/15 10:02

زنجبیل هم خوب نیست، باعث سقط میشه

1397/05/15 10:02

عسل چی

1397/05/15 10:02

عسلم میگن بده

1397/05/15 10:02

زنجبیل به میزان 4 گرم در روز ایرادی نداره حتی برا حالت تهوع هم خوبه
عسلم تا دو سال به بچه نباید داد
مقدار کم مشکلی برای بارداری نداره

1397/05/15 10:02

عسل رو سرچ کردم،عسل کاملا طبیعی مشکلی نداشت،عسل های تقلبی بد بود

1397/05/15 10:02

راستی زیبایی جنین از کدوم ماه شکل می.یره

1397/05/15 10:02

میگیره

1397/05/15 10:02

مثلا هی میگن اینو بخور خوشکل بشه اونو بخور

1397/05/15 10:02

اینم میگن همش به ژن بستگی داره بچه نهایت شبیه پدر مادرش میشه نه بغال سر کوچه?

1397/05/15 10:02

من که خودمو درگیر هیچی نکردم بدتر استرس میگیره ادم

1397/05/15 10:02

پاسخ به

اینم میگن همش به ژن بستگی داره بچه نهایت شبیه پدر مادرش میشه نه بغال سر کوچه?

??

1397/05/15 10:02

والا منم درگیر نشدم برا اینم میپرسم ببینم شما میخورید این چیزارو

1397/05/15 10:02

#همه_چیز_از_یک_دعوت_شروع_شد!
join? @niniperarin ???
ماجرا از اونجا شروع شد که یکی از اقوام ما ازدواج کرد و ما توی جشن عروسیشان شرکت کردیم و کادو بریم. چیزی از ازواجشون نگذشته بود که ما به مهمانی "اعلام خبر بارداری" شان دعوت شدیم. اول با خودمون گفتیم "آخی! خودشون خوشحالن دارن بچه دار میشن و میخوان ما را هم توی خوشحالیشون شریک کنن! اون موقع نمیدونستیم تقدیر بر اینه که از این به بعد هر بار که اونا خوشحالن قراره ما هم شریک باشیم! چه سعادتی هم از این بالاتر که آدم غیر از غم و غصه تو خوشحالی خلق خدا هم بتونه هم شریک باشه، هم دخیل! بی خبر از چیزی که در انتظارمون بود خوشحال به مهمونی رفتیم. به عنوان هدیه هم از این سکه گرمی ها دادیم. که هم بالاخره طلاس هم خیلی گرون نیس.
چند هفته بعد از اون مهمونی، با ذوق و شوق تماس گرفتند و گفتند به مناسبت"تعیین جنسیت" بچه، یک مهمونی کوچک گرفتند. هرچه اصرار کردیم بگن بچه دختره یا پسر، که حداقل بدونیم هدیه صورتی بگیریم یا آبی، قبول نکردن و گفتند که باید همون شب سورپرایز بشیم. ما هم برای اینکه نه اینوری باشیم و نه اونوری، یک هدیه سفید خریدیم و رفتیم به مهمونی. اونجا هم سعی کردیم خودمون را سورپرایز شده نشون بدیم و در حالیکه وانمود میکنیم که" وای اصلا انتظارش را نداشتیم که جنسیت بچه تون این باشه!" به مامان و باباش با هیجان هرچه تمام تر طوری تبریک بگیم که خودشون هم از حال ما به وجد بیان و سورپرایز بشن! بالاخره نه ماه که تموم شد، فرزند دلبندشون به دنیا اومد و در این مرحله، علیرغم دونستن جنسیت بچه، با یک تکه طلای سنگین، هدیه که به ذمه داشتیم را دادیم. از شانس ما بچه هم پسر بود و با این حساب، یک سور دیگه که همون جشن ختنه سوران بود هم به مجموعه جشنها اضافه میشد!
چند ماه بعد که کم کم داشتیم نگران میشدیم که چرا این بچه دندون در نمیاره، زنگ زدن و گفتن: " دوتا درآورده! جشن دوتاش را با هم گرفتیم! منتها یکم بزرگتر و سنگین تر! بالاخره دوتا دندون با همه دیگه!"
و به این ترتیب بود که ما هم با یک هدیه که چند گرم سنگین تر بود و مناسب "دوتا دندون باهم" ، به "جشن دندونی" رفتیم. به جز جشنهای تولد، جشن راه افتادن و جشن زبون باز کردن شاه پسر قند و عسلشون، دیگه خیالمون راحت بود تا وقت "از شیر گرفتن" ، جشن دیگه ای تو راه نیست که انگار موشون را آتیش زده باشن، با یک "گودبای پمپرز" ناگهانی و بی موقع غافلگیرمون کردن! فکر اینجاش را نکرده بودیم. ناچار به این مناسبت فرخنده هم کادویی جز چند دست شلوار اضافه و قالیچه زاپاس و دستشویی سیار مخصوص چیزی به فکرمون نرسید.

1397/05/15 10:02

هدایا را زدیم زیر بغل و رفتیم به جشن.
با اینکه دست و دلمون نمیرفت توی مهمونی ای که تم لباسها "قهوه ای"، اون هم از نوع خاصش و کیک هم به شکل "پوشک" بود چیزی بخوریم و زور میزدیم که همه چیز را تحمل کنیم، با اینحال وقتی بچه میگفت شماره یک یا بعضا هم دو داره، سعی میکردیم و به خودمون فشار می آوردیم که اشک شوق تو چشمهامون حلقه بزنه و ایستاده تشویقش میکردیم!
خلاصه، بعد از اینکه فرزند دلبندشون به مدرسه رفت، نفس راحتی کشیدیم. خوشحال بودیم که بالاخره زندگیمون به روال عادی برگشته و کم کم داشتیم روحیه از دست رفته مون را به دست می آوردیم و چاله چوله هایی که درست شده بود را پر میکردیم. تا اینکه چند روز پیش تماس گرفتند و با شوق و ذوق اعلام کردند که ما به جشن " به فکر افتادن برای به دنیا آوردن فرزند دومشون" دعوت هستیم!
از اینجا بود که من و همسرم به صرافت افتادیم که چه ما بچه دار بشیم، چه اونها، در هر صورت به یک اندازه خرج و مخارج برامون داره! این شد که تصمیم گرفتیم برای جلوگیری از هزینه های بیشتر و جبران مقداری از خسارت وارده، با توجه به تجربه ای که اندوخته بودیم ما هم اقدام به بچه دار شدن کنیم!
"لینک قابل نمایش نیست"

1397/05/15 10:02

اخه یهو میبینی نتیجه نداد میخوره تو ذوق ادم?

1397/05/15 10:02

پاسخ به

زنجبیل هم خوب نیست، باعث سقط میشه

گلم من تو غذام زنجبیل میریزم ...زنجبیل جلوی حالت تهوع بارداریمو میگرفت ...تازه بعضی دکترا برا تهوع بارداری قرص زنجبیل میدن اصلا مشکلی نداره

1397/05/15 10:02

پاسخ به

عسلم میگن بده

عسل هم به اندازش بد نیست اتفاقا خاصیتم داره من بعضی وقتا واسه صبحونم عسل میخورم...از همون ابتدای بارداری که ممنوعیات بارداریو سرچ کردم عسل جزوش نبود

1397/05/15 10:02

زعفران_آویشن_زرشک_گلپر_جگر_آب هویج_دارچین_ادویه جات زیاد_تندیه زیاد_غذاهای کنسروی بخاطر مواد نگهدارندش_خوردن زیاد شیرینی های مصنوعی به خاطر وجود ماده ای به اسم ساخارین_اینها جزو ممنوعیات بارداری هستن

1397/05/15 10:02