خلاصه اینو بگم سنشون خیلی چیزه
...خیلی تو سن مضخرفین😂🤕😬😑یعنی اوج دراکولایی😂

برات پسر نشون داده
کی میری سونو انتی؟

الان منو وداداشم هیچ کاری برا همدیگه نمیتونیم انجام بدیم ولی مثلا اگه خواهرداشتم چقد میتونستیم بهم دیگه کمک کنیم موقع زایمان مشکلات باهم بریم بیرون بگردیم این ور اون ور 😀خلاصه اگه قراره دوتا باشن کلا هم جنس باشن اوکی ترن بنظرم حالا تعداد بالا ک ازهردو جفت میشن فرق دارن مث قدیم هفت هشتا 😆

دختر من 23شهریور یه هفته بعد تولد 6سالگیش باید بره مدرسه🤕🤕🤕

نه اون بالا زینب برا مدرسه رو گفت کلا اون متنی ک من گفتم راجع به مدرسه بود نه پیش دبستانی

گفت ک میخام یه سال دیرتر بزارم مدرسع کلاس اول

آخه یجوری اومدی گفتی عمل داره فکر کردم چه عمل سختیه!
آسونتر از عمل بینی هم هست مگه؟🙄

الان مهد کودکی دختر من میرفت پیش دبستانی هم داشت طبقه بالا پیش بود طبقه پایین مهد ولی من اونجا نزاشتم اینجا بهمون نزذیکترم هستش و دلیل دیگشم چون احتمالا بزارم همون جا از کلاس اول

خو نگاه دخترت روزا نخابه بعد شام اونو زود بده بخوره بخابه مثلا ساعت ده دیگه خاب باشه

نیمه اولیا خیلی گناه دارن فک کن مثلا با متولدین ابان 97یا اذر مثلا هم کلاسن 10،11ماه بزرگترن اونا توی این سن خییییلی تاثیر داره 🤕

البته جاهای دیگه شهریه حدود 12تا 14هم دیدم گفتن

شهریه 9500گفت شهریه ثابته یه تمنم هزینه جشن های طول سال ک دیگه رو همین میگیرم البته قسطی پرداخت میکنیم

😟😔

ای جان چه پررنگ هم هست😍
اشکال نداره تو که میخواستی یه دختر بیاری دیگه
مبارکه❤

خانومایی که بچه هاتون پیش دبستانی ثبت نام کردین سنجش هم بردین؟

خییییییلی بهتره من پارسال ک میرفت مهد خودم رفتم سراغ خرید پارچه اون مدل پارچه گیر نمیومد به زور پیدا کردم بعد بردم خیاط خیلی دردسر داشت

برا مهد دختر من پارسال تقریبا همینا بود به اضافه مایع دسشویی دستمال توالت دستمال کاغدی سفره یک بارمصرف 😂

واااااااا😐
سفره یه بار مصرفو چیکار میکردن اونموقع؟

شوهر من یا برا خرید یا خانه بازی مغازه حتی نونوایی باهاش میره

شبا زود بخابون ساعت 9تا 10بخابه خودبه خود صبح زود بعد یه مدت خودش بیدار میشه

خب وقتی ک صب زود بیدار شه عصرم نخابه ساعت 9دیگه خودش بیهوش میشه

پسر خواهرشوهر من کلاس دوم بود پارسال خواهرش به دنیا اومد خیییییلی حساس شده بود حسودی میکرد لجبازی میکرد

اصلا جلوش قربون صدقه کوچیکه نرید کوچیکه ک متوجه محبت نیس ولی بزرگ الان حساس شده همش قربون صدقش برید نزار فک کن اون اومده دیگه این نادیده گرفته میشه

الان دیگه بهتر شده امسال کلاس سومه اولاش کلاذای بچه قاتی کرده بود میگفتن میحای بری خونه مامان بزرگت مثلا میگفت نه درصورتی قبل این همش خونه مادربزرگش بود

یه حالتی مثلا میترسید بره انگار ک همه مامانش برا خواهرش باشه دلش میخاست خودشم باشه