دیشب درباره چله بری نوشتید. واقعا راسته یا در بارهی روز های قمر درعقرب.
تو دوران نامزدی یه شب به طور معمول تو بغل شوهرم خوابیدم. صبح بود تاسوعا بود یا عید فطر بود نمیدونم یه روز بود مردم رفتن راهپیمایی صبحش .شوهرمن موتر سالم بدون هیچ اشکالی رفت نصف راه خراب شد خودش تخصص داره رو موتور سیکلتش . خب این هیچی.
16 روزی ازدواج کرده بودم. که جاریم باردار بود. توهمون خونه که بودم زایید از خساست نرفت دکتر اون زایید بعدش من یه درد شدید برابر درد زایمان گرفتم. وای بار اول درد زایمان اون موقع فهمیدم. تا سه سال باردارنشدم. تا اینکه یه دفعه زایمان دومش شد هم باز توهمون خونه زایید بعد به زن همسایه مون گفتم بهش بگه خون بند ناف بچه اش بریز رو پام ریخت .منم سه ماه بعدش باردارشدم. اون بعداز دخترش یه بچه سقط کرد به خاطر یه اتفاقی شوکه شد بعدش یه پسر 4 ساله داره.
من هم یه پسر ویه دختر دارم.
1402/01/16 22:42