ارسال شده از
دل نوشته يك زن ❤️
بعد از این که زایمان کردم 40 روز خونه مادرم موندم
روز چهلم همسرم تماس گرفت و گفت میخوام بیام دنبالت برای این که خونه بدون تو هیچ ارزشی نداره❤️
خواستم ناز کنم 4 تا خواهر مجردم هم تشویقم کردن بنابراین گفتم نه نمیام میخوام دو هفته بیشتر بمونم❤️
البته این حرف خواهرام بود منم حرف گوش کن
ناراحت شد و تلاش کرد قانعم کنه ❤️
عصر دوباره زنگ زد و ازم خواست که برگردم خونه اما من بر نظر خودم اصرار کردم
دیگه با من حرف نزد و سراغمو نگرفت تا دو هفته بعد اومد منو از خونه مادرم برد
تو راه بهم گفت : من خواستم بیام ببرمت اما تو لج کردی
منم نتونستم تو خونه تنها بمونم زن دوم گرفتم
و طبقه بالای خونمون جاش دادم
تلاش کردم باهاش حرف بزنم سرم داد زد :
اگر میخوای خونه پدرت بمونی بمون اگرم میخوای با من بیای بیا❤️
مطمئنا انتخاب من این بود که باهاش برم ? و قیافه زن دوم رو ببینم و حالشو بگیرم
وقتی وارد خونمون ? شدم از غصه و حرص سوختم چون می شنیدم صدای کفش پاشنه بلندش ? رو که مدام تو خونه حرکت می کرد این صدا گوشامو کر میکرد و از غصه می کشت❤️
همسرم هرساعت میرفت بالا پیشش
چیزی که خونمو بجوش می اورد صدای کفشش بود❤️
یعنی 24 ساعته بخاطر همسرم بخودش رسیده و تو خونه راه می ره
دو روز بعد همسرم اومد و گفت میخوام آماده بشی تا بریم بالا به عروس? خانم یه سلامی کنی اینم اجباریه❤️
بهترین لباسامو پوشیدم ? و باهم رفتیم بالا و دم در ایستادیم که کلید رو در بیاره و بذاره تو قفل در ?
در همین حین تا شنید کسی در رو داره باز میکنه اومد سمت در❤️
منم که صدای کفشش رو. شنیدم داره میاد
تعادلمو از دست دادم و از هوش رفتم
به هوش نیومدم تا این که دیدم همسرم بهم آب می پاشه ? صدام کرد و گفت پاشو ببین?
وقتی نگاه کردم دیدم گوسفندی که سم هاش تو قوطیه ❤️
گفت این قربونیه سلامتی تو و نی نی ?
فقط اشتباهی که کردی نمیخوام دیگه تکرار بشه
گوسفند بیشعور این همه وقت یه صدا نداد بگه بعععععععع????❤️
#زنگ_تفریح ?
#طنز ?
✍نتیجه اخلاقی اینکه خانمها قدر همسراتون رو بدونید بیخودی و در غیر جاش ناز نکنید??
1398/05/07 22:30