ظهرشد گفتم مگ نگفتین بازمیشه خو نشد منو ببرین سزارین خو بازنمیشه دیگ گفتن پروندتو نوشتیم تابری ساعت2شیفت عوض شد ی پرستار خیرندیده(بحق پنج تن خیر از زندگیش نبینه خوار و ذلیل بشه)اومد گفت عه توهنوز زایمان نکروی بذار الان کاری میکنم ک زایمان کنی گفتم من سزارینیم گفت مگ من میذارم الا بلا باید طبیعی زایمان کنی اون با دکتر اون شیفت اینو میگفتن
1398/09/13 13:10