پاسخ به خا راحت! واسه همین دوسه ساعت اومده بودن؟ گفتم تا صبح تنهاییا اومدن پیشت!
حالمم خوش نبود دلم گرفته بود اینم که گیر مامانم بیاد نترسی
لعنت به حاملگی و سرویکس با روح و روان آدم ور میره به خدا من عشق بچه دارم اولا میومدهرچی میخواست میدادم میگفتم بچس و فلان
من اصلا شیرینی بدم میاد ?الآن انگار شیرینی آوردن جلو چشمم آنقدر حالم گرفت
موندم چرا اینجور شدم
به خدا خسیس نیستم اصلا هر بار بیان میوه باشه یا هرچی میارم میگم مهمونه و زشته اما حرصم گرفت
شوهرمم اومد گفتم من مغزم نمیکشه دیگ تنها راحترم هی یه چی میخواد قبلا بود حوصله داشتم براش الآن اصلا هم بی حوصلم همم سرویکس فکرمو درگیر کرده اشکم دم مشکمه مغزم الآن به اون نمیکشه
1401/10/07 02:20