آره دختر خییلی زیاده حالا تو میگی مادرشوهرت تو یه ساختمونه خوبه حالا دختره میگفت یه خانم مسن برای نیرو کمکی خونش اونم میگه یه اشناییت داشتم وضعش خوب نبود میگفت هرسری میومد تو خونم یه چی برمیداشت ادکلن لوازم ارایش خوراکی هرچی میگه یه بار پول گذاشتم تو خرت پرتا لوازم آرایش ساعتی بعد اومدم دیدم اون پولارو برداشت بعدا میگه آخر کارش حموم میرفت یهو رفتم سراغ ساک دستیش دیدم تو ساک دستیش یه عالمه بادوم خوراکی داخل کابینمو برداشته بود از حموم اومد بهش گفتم میگفت حاشا کرد من برنداشتم😐😐 میگه دیگگه هیچو ازش پس نگرفتم بیرونش کردم
1403/06/27 18:09