خانم های آبادانی

1017 عضو

به به داره میرسه کم کم😋😍

1402/11/02 19:50

برو رست خدا سر دست خیری زایمان کنی

1402/11/02 20:23

من زاییدم طبیعی

1402/11/03 03:39

اره عشقم مامانم گذاشت تو ی پارچه ای دوختش دیگ بستمش ب کمر

1402/11/04 22:40

خداروشکر.ایشالله ک چیزی نیس،جوابش اومد؟

1402/11/06 06:23

الان اگ تبش اومد پایین رضایت بده برو اهواز

1402/11/06 12:01

زایشگاه هم همین بود تخت نبود من 3 بار جابجام کردن تا زاییدم بردنم بخش جا نبود اونجا

1402/11/06 15:59

نمیدونم دیشب با امبولانس خواستن اعزاممون کنن طالقانی خودمون با ماشین اومدیم

1402/11/06 16:41

با نمک بذار آبپز بشه

1402/11/08 11:41

آره ربطی به شکم نداره اصلا.ولی دخترم پاهاش خیلی لاغر بود😂😂😂اصلا ازش عکس نگرفتم مامانم میگفت پاها دخترت مثل چوبه😂🤦‍♀️

1402/11/08 12:37

انجام‌میدم حتما

1402/11/08 12:44

ممکنه بعد 6 ماه بشی

1402/11/08 20:40

شب های هوتونه کر کر خندتون میدین صبح گریه میکنید که حامله ایم

1402/11/08 21:41

خب این دستگاه که اوردم دما رو زده بعد چراغا بدن بچه رو گرم کردن اشکال نداره تب نمیکنه بچه؟
6 تا چراغ داره

1402/11/10 11:02

هر دوساعت درش میارم شیر بهش میدم تقریبا نیم ساعت پارچه میپیچم دورش که خنک شه نه پتو

1402/11/10 16:00

23 سال
سر سفره ب شوهرم گفتم دیشب دیانا دهنش بیبی چک گذاشت مادرشم رفت ب دخترش گفت ک فاطمه ب محمد گفت دیانا بیبی گذاشته دهنش
فرداش اینو اومد طلبکارانه سر من داد میزد ک چرا شاکی شدی😐

1402/11/10 17:53

یعنی چی شیر شب قطع میشه من تا الان نفهمیدم؟

1402/11/11 13:13

من نان پیدا نکردم ساناز🙁

1402/11/11 16:03

چند ماهشه؟ من 8 ماهگی یه خرما له میکردم داخلش خیلی خوشطعم میشد بعد گردو و بادام هم روش رنده میکردم

1402/11/11 17:14

کنسرو نیست بسته بندی،کمی سفته باید با سوپ بزاری بپزه
من پوره نخود فرنگی هم دادم بهش

1402/11/11 20:34

فعلا با ی تیکه رون مرغ شروع کن

1402/11/11 21:24

میدونید چیه دوست عزیز آدم هر حرفیو مستقیم نمیگه به کسی، بلاخره اونا دارن باهم زندگی میکنن شرایط دیگه ای نداره اون خانم، هر حرفیو به یه مادر با بچه کوچیک نزنید بدتر دلشون میشکنه انشالله مشکلات همه حل بشه

1402/11/13 01:25

یا امام حسییین خدا رحم کرد مطب تعطیل بوده😓😓😓

1402/11/13 14:53

اره خداروشکر از صبح دارم دیونه میشم که اگه بقول خودشون بچه ها بودن و تزریق میکردن چه بلای سر دخترم میومد

1402/11/13 14:57

دیگه به دکترا هم نمیشه اعتماد کرد
من دیشب دخترم سرما خورده بود بردمش دکتر پیش دکتر احمد زاده سه تا آمپول براش نوشت تقریبا آخر وقت بود فقط منشی بود گفت بچه های تزیق نیستن رفتن دیگه منم گفتم ببرم بیمارستان براش میزنن گفت اره چرا که نه گفتم پ دارو روبنویسته میبرمش بیمارستان که براش بزنن رفتم داروها رو گرفتم و رفتیم بیمارستان گفتن برو چون نسخه مال بیمارستان نیست برو پزشک تاید کنه رفتم پیش دکتر گفتم آقای دکتر پزیرش گفته برو پیش دکتر که تاید که آمپول ها رو دید گفت من اینا رو تاید نمیکنم برو اتاق یک رفتم اتاق یک گفتم خانم دکتر گفتن این داروها باید شما تاید کنی تا نگاه کرد وایییییی اینا چه برا کیه گفتم برا دخترم نزدیک 3 سالشه گفت اصلا اینا رو تاید نمیکنم گفتم چرا گفت اگه این داروها رو به بچه میزدی بچت ناقص میشد این داروها اصلا برا بچه نیست و خلاصه گفتم خودت براش دارو بنویس دارو داد ما اومدیم خونه صب همسرم گفت بریم مطب که آمپول ها رو بزنه زودتر خوب شه رفتم گفتم آقای دکتر دیشب رفتم بیمارستان دوتا پزشک بردم این دارو های شما رو تاید نکردن گفت ععععع من اینا رو ننوشتم این داروخونه اشتباه داده
خلاصه مواظب باشین به دکترا هم نمیشه اعتماد کرد

1402/11/13 15:05