آره ربطی به شکم نداره اصلا.ولی دخترم پاهاش خیلی لاغر بود😂😂😂اصلا ازش عکس نگرفتم مامانم میگفت پاها دخترت مثل چوبه😂🤦♀️
1402/11/08 12:37انجاممیدم حتما
1402/11/08 12:44ممکنه بعد 6 ماه بشی
1402/11/08 20:40شب های هوتونه کر کر خندتون میدین صبح گریه میکنید که حامله ایم
1402/11/08 21:41خب این دستگاه که اوردم دما رو زده بعد چراغا بدن بچه رو گرم کردن اشکال نداره تب نمیکنه بچه؟
6 تا چراغ داره
هر دوساعت درش میارم شیر بهش میدم تقریبا نیم ساعت پارچه میپیچم دورش که خنک شه نه پتو
1402/11/10 16:0023 سال
سر سفره ب شوهرم گفتم دیشب دیانا دهنش بیبی چک گذاشت مادرشم رفت ب دخترش گفت ک فاطمه ب محمد گفت دیانا بیبی گذاشته دهنش
فرداش اینو اومد طلبکارانه سر من داد میزد ک چرا شاکی شدی😐
یعنی چی شیر شب قطع میشه من تا الان نفهمیدم؟
1402/11/11 13:13من نان پیدا نکردم ساناز🙁
1402/11/11 16:03چند ماهشه؟ من 8 ماهگی یه خرما له میکردم داخلش خیلی خوشطعم میشد بعد گردو و بادام هم روش رنده میکردم
1402/11/11 17:14کنسرو نیست بسته بندی،کمی سفته باید با سوپ بزاری بپزه
من پوره نخود فرنگی هم دادم بهش
فعلا با ی تیکه رون مرغ شروع کن
1402/11/11 21:24میدونید چیه دوست عزیز آدم هر حرفیو مستقیم نمیگه به کسی، بلاخره اونا دارن باهم زندگی میکنن شرایط دیگه ای نداره اون خانم، هر حرفیو به یه مادر با بچه کوچیک نزنید بدتر دلشون میشکنه انشالله مشکلات همه حل بشه
1402/11/13 01:25یا امام حسییین خدا رحم کرد مطب تعطیل بوده😓😓😓
1402/11/13 14:53اره خداروشکر از صبح دارم دیونه میشم که اگه بقول خودشون بچه ها بودن و تزریق میکردن چه بلای سر دخترم میومد
1402/11/13 14:57دیگه به دکترا هم نمیشه اعتماد کرد
من دیشب دخترم سرما خورده بود بردمش دکتر پیش دکتر احمد زاده سه تا آمپول براش نوشت تقریبا آخر وقت بود فقط منشی بود گفت بچه های تزیق نیستن رفتن دیگه منم گفتم ببرم بیمارستان براش میزنن گفت اره چرا که نه گفتم پ دارو روبنویسته میبرمش بیمارستان که براش بزنن رفتم داروها رو گرفتم و رفتیم بیمارستان گفتن برو چون نسخه مال بیمارستان نیست برو پزشک تاید کنه رفتم پیش دکتر گفتم آقای دکتر پزیرش گفته برو پیش دکتر که تاید که آمپول ها رو دید گفت من اینا رو تاید نمیکنم برو اتاق یک رفتم اتاق یک گفتم خانم دکتر گفتن این داروها باید شما تاید کنی تا نگاه کرد وایییییی اینا چه برا کیه گفتم برا دخترم نزدیک 3 سالشه گفت اصلا اینا رو تاید نمیکنم گفتم چرا گفت اگه این داروها رو به بچه میزدی بچت ناقص میشد این داروها اصلا برا بچه نیست و خلاصه گفتم خودت براش دارو بنویس دارو داد ما اومدیم خونه صب همسرم گفت بریم مطب که آمپول ها رو بزنه زودتر خوب شه رفتم گفتم آقای دکتر دیشب رفتم بیمارستان دوتا پزشک بردم این دارو های شما رو تاید نکردن گفت ععععع من اینا رو ننوشتم این داروخونه اشتباه داده
خلاصه مواظب باشین به دکترا هم نمیشه اعتماد کرد
مثل اینکه نظر همه شوهرا همینه که خوب شه شوهرم هم همینو میگه ولی من نمیزارم امپولش بزنن
1402/11/13 17:08سلام حالتون خوبه
1402/11/14 15:22گفتم بالا من این حرفو به شوهرم زدم تو اون لحظه چون عصبی شدم و توهینی هم نکردم نه فحش دادم نه چیزی اسم دایی شوهرم هم عمرانه این بار دومه دارم توضیح میدم دیگه میل خودته چجور میخوای برداشت کنی حوصله ندارم بار سوم توضیح بدم
1402/11/14 20:00هله
1402/11/15 09:44میشه 5 ماهش
1402/11/15 11:29وقتی ی صدای بلند پیشش باشه یهو میات خودشو میندازه بغلم سرشو قایم میکنه
1402/11/15 12:5134 هفته
1402/11/15 14:12امروز صبح رفتم پیش صفری
1402/11/16 01:07گفتن باید بری دکتر برات تایید بزنه ک واکسنشو بزنیم یانزنیم
1402/11/16 10:39دکترای آبادان رو توهرزمینه ای معرفی کنید
1033 عضو
این بخش در حال طراحی می باشد