The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

مامان های اهوازی

3250 عضو

انشالا این نی نی سالم باشه ?

1397/05/15 11:46

چند هفته ای

1397/05/15 11:46

ممنون

1397/05/15 11:46

22

1397/05/15 11:46

هفته

1397/05/15 11:46

ارسال شده از

سلام مادرا صورتم چربه والان چربیش بیشتر شده وجوش زده چکار کنم

1397/05/15 11:46

مریم منم دقیقا مثل شما

1397/05/15 11:46

خب چه کنیم

1397/05/15 11:46

نمی‌دونم والا

1397/05/15 11:46

بارداری

1397/05/15 11:46

من چونم میزنه با بین ابروها بیشتر

1397/05/15 11:46

من تمام صورتم

1397/05/15 11:46

اره هفته 32

1397/05/15 11:46

کرمی صابونی چیزی سراغ نداری

1397/05/15 11:46

پاسخ به

اره هفته 32

بسلامتی

1397/05/15 11:46

نه والا امروزم یادم رفت از دکترم بپرسم

1397/05/15 11:46

حالا تا دو هفته دیگه برم ببینم شاید چیزی داد

1397/05/15 11:46

باشه

1397/05/15 11:46

من برج 3نوزدهم نوبت دارم دکترم

1397/05/15 11:46

من هفتم فک کنم یا ششم

1397/05/15 11:46

دیگه گفته دو هفته یک بار بیا

1397/05/15 11:46

بچه ها من رفتم16هفته دیگه بایدمولتی بخورم؟

1397/05/15 11:46

پاسخ به

بچه ها من رفتم16هفته دیگه بایدمولتی بخورم؟

سلام آره آخه دکتر من بهم گفت اگه الان نتونستی بخوری بخاطر حالت تهوع از هفته 16 شروع کن بخور

1397/05/15 11:46

مامانا پوستم خشک شده قبلا چرب بود الان وازلین بزنم خوبه

1397/05/15 11:46

ارسال شده از

#دلنوشته

دلنوشته اي مخصوص تمام مادران?

?میلیون ها سال است که زن ها حامله می شوند و شکم هایشان می شود خانه موجودی دیگر
میلیون ها سال است که آدم های دیگر شاهد بارداری و زاییدن زنان هستند، اما هنوز هیچکس به آن عادت نکرده است. نه خود زن های حامله و نه رهگذرها. مردم دوست دارند به زن های باردار لبخند بزنند و مراقبشان باشند

انگار شکم های بزرگ و موجودات درونشان هیچ وقت عادی و تکراری نمی شوند. جداً چقدر عجیب است نفس کشیدن کسی زیر پوست تو. چقدر عجیب است تماشای تکان خوردنش و چقدر عجیب است دلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است.

یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود. بچه دار شدن مثل یک جادوست. مثل افسانه ای شیرین و عجیب و غریب که سخت می شود باورش کرد. آخر چطور می شود یک دفعه مادر شد. همین که اولین بار نقطه ای تپنده را نشانت می دهند و می گویند این بچه شماست، همه چیز تغییر می کند. دستت را می گذاری روی شکم و حس می کنی از همین حالا باید قوی تر باشی. باید محافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک. باید حامی اش باشی، همراهش باشی. هر روز بزرگتر که می شود، احساساتت بیشتر موج بر می دارد. شروع به تکان خوردن که می کند فکر می کنی دیگر خودت نیستی، دیگر پاهایت روی زمین نیست. لذتی وجودت را می گیرد که با کمتر چیزی قابل قیاس است.
با گذشت هر روز و هر ماه چقدر عاشق تر می شوی. چقدر قلبت می تپد برایش. برای اویی که هیچ نمی دانی چه شکلی خواهد بود. چشم هایش، دهانش، انگشت هایش. از همین روزهاست که نگرانش می شوی. که چرا تکان نمی خورد، چرا نمی چرخد، چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام.
بارداری مثل یک جور جادوست. جادویی که همه چیز را تغییر می دهد. جادویی که تو را تغییر می دهد و دیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند. بعد از این کسی هست که تو را مادر صدا خواهد کرد.

زیبای من با تو حس بزرگ مادری رو تجربه کردم.?

1397/05/15 11:46