واقعا بچه ها چ گناهی دارن سر اشتباهات آدم بزرگ ها.من خودم تو خونه ای بزرگ شدم ک از بچگی شاهد کتک خوردن مادرم و اذیت های ک بهش میکرد بودم.از مادر من کم پیدا میشه اما از پدرم متنفرم.. همه مون استرسی و عصبی بزرگ شدیم ینی مامانم پیز شد از دست بابام اونقدر عذابش داد ب خاطر دختراش نشست کشید .هنوزم ک 10سال دوباره ازدواج کرده دوتا بچه دیگ برا خودش داره.جدا زندگی میکنن اما طلاقش نمیده راحت بشه .همون باعث سرافکندگی منم شد. ک از بابام حساب نمیبره میگ بابای خودت چیه ک.بعضی رفتارای شوهرم ک میبینم یاد بچگی هام میفتم استرس میگیرم میترسم ازش همونجور ک همیشه از بابام ترسیدم.بعد قلبم تیر میکشه درد میکنه.نمیخام آینده دخترم مثل من بشه.من ک تباه شدم رفت جوانیم ب فنا رفت .
1400/12/05 01:05