مامانی های بوشهری

1275 عضو

همین. آلامد

1403/09/13 15:37

ها ها

1403/09/13 15:37

کجاس. آدرسش بده

1403/09/13 15:37

همی آلامد؟

1403/09/13 15:38

بچه ها آبادی بودم

1403/09/13 15:38

تو لیست بزارین باشم

1403/09/13 15:38

بیرونم نکنین ملکه ای بودم تا آخرش باشم

1403/09/13 15:38

مهسا جاش یادم نیس
ولی تو اینستاپیداش میکنم برات میفرستم

1403/09/13 15:38

ولم نمیکردن. شیرینی بده. گفتم خوهااا.شوهذ دم در هرچی خواستین به اون بگین

1403/09/13 15:39

بمون عامو
مو نقش لیست ندارم
بالاتا پایینش سی خوت

1403/09/13 15:39

😂

1403/09/13 15:39

همیجورن😂

1403/09/13 15:39

نمی خوام جاش در رفت

1403/09/13 15:39

باسه. دست ممنون

1403/09/13 15:39

ن خوت گفتی بزارین باشم؟!😟

1403/09/13 15:40

وییی شوهرم رفته بود برا کادر زایشگاه و اتاق عمل کامل ویتامین سی بوکا آورده بود ایقد فحشش دادم

1403/09/13 15:40

پشیمون شدم

1403/09/13 15:40

😂😂😂😂قربونت

1403/09/13 15:40

سلام خوبین
میگم واسه سزارین اختیاری دکترا پولو کی میگیرن؟

1403/09/13 15:40

اما دیگه رفتنیم مثل استرسی شدم

1403/09/13 15:40

گفتن. هرچقد وزن بچه ت بود شیرینی میخوایم. ملیکا 2،600.باد و ورم هم خوابید شد 2،400.شوهرم 2 کیلو شیرینی داد کادر اتاق عمل😂

1403/09/13 15:41

😁😁😁😁

1403/09/13 15:41

دوتا پسر جوونی تو ریکاوری بالا سرم بودن. اون قسمت مرد زیاد بود. بعد با ملیکا بازی میکردن

1403/09/13 15:41

بعد خون ریخته بود کف اتاق عمل و رو تخت
می‌گفت اینا خون نیست ویتامین سی هست

1403/09/13 15:42

ی دختره اومد بالا سر ملیکا. میگفت. ووش بچه گربه. حیف دستام هر دو سرم بود. یکی بزدمش

1403/09/13 15:42