ولی اونجایی ک کیسه ابمو پاره کردن و بعدش بلندم کردن گفتن باید بری اتاق عمل یه زنی کمکم داشت میکرد ک از تخت بیام بیرون چقد فحشم داد چقد حرف زد ک همه جارو کثیف کردمو و ... خدا ازش نگذره من از ترس داشتم میلرزیدم مرده بودم از گریه اونوقت اینا اینجوری رفتار میکردن?اون دکتر *** هم ب جای اینکه دلداریم بده برگشته بود بم میگه خیلیا ارزوشونه الان رو این تخت بخابن و عمل بشن
1401/10/06 02:55