مامانی های بوشهری

1285 عضو

اصلا به این چیزا فکر نکن که حتما به اسم قبلیا بیاد
من اسم برا گل یاس دارم انتخاب میکنم اصلا به آراد نمیاد

1403/05/24 11:43

ای بابا. کسی نبود بجز تو که بره بانک؟؟ عاجزی. توو این گرما

1403/05/24 13:18

خودتونم باردارین ولی با زایمان ماه ها فاصله دارین

1403/05/24 14:46

بیخیالش نداره. چیزی گفتی. چیزی هم بشنو

1403/05/24 14:52

بعدم با شوهرت یه سر برو کبابی سیخ کوبیده ای با ریحون بزن ای ویارت بخوسه کم ما هم هر روز جیل نیاری

1403/05/24 14:55

اسم مو یه پله بی پایین تر نهههه اصلا

1403/05/24 15:40

جونت بی بلاگشنت نی؟گشنمه

1403/05/24 15:41

ری چیشو چالوم

1403/05/24 15:43

اول با رایگانای پیجش شروع کنه

1403/05/24 16:07

قیسی بهش بده بخوره یا زردالو که بهتره داخل غذاش روغن زیتون بریز

1403/05/24 16:12

سر زشت حداقل الکی تعارفی کو بگو بیو عزیزم خوشحال میشم😂

1403/05/24 17:24

شکلاتی دومینو مو خریدم الان بچه ها خوردن می گفتن مزش خوبه

1403/05/24 17:40

درگیرش نکن نگاتیو یعنی هیچ ریسکی نیست و همه چی عالیه

1403/05/24 17:56

چون گفتش قبولم نکردن🙁

1403/05/24 18:01

بسم الله بگو برو چیزاش آماده کو یا کیفتن آماده بیارن سیت 😋

1403/05/24 19:13

کلا استراحت بودم. توو خونه کار نمیکردم. سه ماه اول. همش دراز میکشیدم

1403/05/24 19:16

یکی مثل دختر من می گه منم کمک منم کمک من ظرف بشورم اونم بالا بشینه بزار تو ابچک

1403/05/25 09:59

اونم می گه بغل استرس دارم قاشق برداره یهو دست کنه، برای یه چیزی تا صبح خواب فوری نهار درست می کنم مثل الان خوابم زود بیدار شدم نهار پختم

1403/05/25 10:00

یه باری مجردی که زفتم کیف گڌاشتم نشستم یه پسر اوند کیفش گڌاشت اونورم گفت با کی اومدی گفتم کاروان شروع کرد حرف زدن دستش تمام خال کوبی منم هیچ نمی گفتم یکی اعضای کاروان غصبناک نگاه می کرد می خواستم بلند بشم مسول کاروان داد زد بشین اللن تو شلوغی گم می شی پسره معڌرت خواهی کرد گفت کیف اینجا من بلند می شم 😂😂

1403/05/25 10:04

حداقل یک روز که هستی
الان همه دکتر زنان و ماماها میگن بزارین تو ساک نوزاد ببرین بیمارستان بعد زایمان 3تا دونه بخورین قوت داره

1403/05/25 10:52

ماشاءالله. خدا بخواد میشه.من پریودامم منظم بود ولی تنبلی دارم

1403/05/25 11:35

34هفته و 4روز 2350

1403/05/25 11:38

خب بدبختیم اینه از بچگی نه گوشت قرمز دوست داشتم نه مرغ

1403/05/25 12:20

سعی کن یه برنامه ریزی کن که به همش برسی بدون اینکه عاجز بشی مخصوصا موقع رِست همسرت
کلاس اول خودشون لیست میدن که چه چیزایی تهیه کنیم
به ما گفتن 15شهریور همه چیز مشخص میشه ولی لباساش گفتن بریم بگیریم که قبل مدرسه دوستم آمادش میکنه

1403/05/25 14:42

ن عامو ازاین سادها.روشم شکلات و اینجورچیزا بریزم همی

1403/05/25 18:53