اوف بچه هام یه دقیقه اومدن خونه دختر کوجیکم از بس گریه کرد و بهونه آورد اعصابم ریخت بهم باباش برش داشت بردشون حالا خودش اومده خونه به من میگه تو با این اخلاق و اعصابت بچه بیار برا من نیستی منم گفتم دیگه هیچ خبری نیست همین دوتا از سرتم زیادن بچه میخوای برو زن بگیر من دیگه نیستم?مادرشوهرمم اینجا بود.حالا پسرام چیزیشون نشه?
1402/07/07 18:00