پاسخ به

من گروه خونی خودم منفی بود شوهرم مثبت 28 هفتگی آمپول رگام زدم که بچه زردی نگیره و گفتن روی بچه بعدی ...

آخه تو اینستا دیدم یه ما ما میگفت این عرق کاسنی باعث میشه مادر شیرش کم شه

پاسخ به

برای همه این طور نیست.. میگم خود من خوردم.. مادر بزرگم میگه از قدیم ما می‌خوردیم ولی شما نخورین بهتر...

به طبع قبلی بدن مادر ربط داره

من خودم از بچگی چون با طب سنتی بزرگ شدم طبع گرم دارم
شوهرمم طبعش گرمه
بعد اصا کاسنی شاطره اگر از زندگیمون حذف بشه اذیتیم
مثلا مامانم دسپختش خیییلی تند و ادویه داره
برا همین من اینجا خونشون که هستم دائم باید عرق کاسنی بخورم
وگرنه من از مجردیم یه مشکلی دارم که بعد کلی دکتر رفتن و مطئن شدن که عفونت اصلا نیست گفتن بهش میگن سندروم التهابی مجاری ادرار یه نوع آلرژیه
که به محض اینکه مواد التهاب زا بخورم سوزش ادرار میگیرم
مثلا با خوردن سر سوزن زنجبیل تا سه روز موقع جیش اتیش میگیرم
فقط کاسنی و شاطره علاجممه

پاسخ به

عزیزم من ماه آخر عرق کاسنی میخوردم. خدارو شکر شیرمم خیلی خوب بود

بله منم با منبع علمی و معتبر و تجربه خودم گفتم یکی از دوستان گفتن پزشکشون گفته ول کنید خرافات رو‌?
درسته علت زردی گروه خونیه
اما این ها کمی تاثیر داره گفتم کمی

پاسخ به

صفر نداشت دیگه همینو گرفتم

سایز 1 مولفیکس اندازه صفر مای بی بیه

پاسخ به

من 30مرداد دوماه پرمیسه واکسن داره

شما وام فرزندآوری گرفتین

پاسخ به

دوسدارم دخترم یکی ی دونه بشه سومیم دختر بشه ?☺

وای نه طفلی گناه داره
بنظرم ابجی داشتن خیلی خوبه.
ما چهارتاخواهریم خیلی خوبه

پاسخ به

وای نه طفلی گناه داره بنظرم ابجی داشتن خیلی خوبه. ما چهارتاخواهریم خیلی خوبه

دقیقا منم همیشه نظرم اینه که داداش داشتن یه پسر مسلما خوبههه ولیی خواهر داشتن یه دختر با اون طبع و خوی و خصلت کلا جنس دختر، ضروری تره

پاسخ به

ولی اینکه میگن هر بچه ای رزق و روزی خودشو میاره هم هستاا بنظرم، ما این دفعه هم این فسقلیمون هنوز نیو...

ما قراربود بیایم مشهد نمیشد بچم ک بدنیا اومد ، مادرشوهرم ی خونه مشهد خرید گفت برین اونجا زندگی کنین نرین مستاجری.
بعد از چندوقت ماشین ب اسمم دراومد ماشینو هم برداشتیم.واقعا هرکدوم یه برکتی میاره تو زندگی. این یکی هم سه ساله قراره پرده بزنیم براخونمون قسمت نمیشد تا اینکه دوهفته پیش زدیم ب شوهرم میگم با قدم بچمون طلسم پرده شکسته شد???

پاسخ به

ما قراربود بیایم مشهد نمیشد بچم ک بدنیا اومد ، مادرشوهرم ی خونه مشهد خرید گفت برین اونجا زندگی کنین ...

ای جااانم?? آره واقعا خدا خودش میرسونه❤(البته با تلاش ما بنده هاش، طفلی شوهرم هم خیلی زحمت میکشه) ماهم سر دخترم آروم و کم کم بالاخره اوضاع بهتر شد و یه چیزایی تونستیم بخریم و شوهرم هم کارش بیشتر گرفت و... ایندفعه هم همینطور هم ماشین گرفتیم هم دوباره کار و درآمد شوهرم بهتر شد شکرخدا

خواهر شوهرا من هرچی بچه بیارن دوقلو میشه دکتر بهشون گفته ژنشون این هست

خواهر شوهر اولیم دوتا پسر داره دوقلو هستن 23سالشونه یکیشون زن گرفته

خواهر شوهر دومیم ی دختر ی پسر دوقلو هستن 14سالشونه


خواهر شوهر سومیم ی دختر پسر دوقلو آورده ک پسرش تو نوزادی فوت شد دخترش 13سالشه و ی دختر و پسر آورد دوقلو ک 8سالشونه الان سه تا داره

اومدم گوش آوینا سوراخ کنم دکتر نیس ?

پاسخ به

منم بخاطر همین و تصادفی ک کرده دوست ندارم دیگ بره

اره اصلا جنبه ندارن بچها
غیرقابل پیشبینی هستن

تتراسایکلین چشمی از این زردا

ببین من شوهرم اصلا تو بحثای بامن صداش بالا نمی‌ره ولی همیشه ی حرفی میزنه می‌ره رو اعصاب من بعد این منم ک صدامو میبرم بالا ه
بعد بخصوص یکی خونه مادر شوهرم باشه خیلی بهم میریزم ک چرا صدام رفته طبقه پایین

پاسخ به

چرا خونتو جدا نکردی

برااین ک شوهر خنگ من جایی ک بره پولشو بده ی جای خوب زمین بخره خونه بسازه اومده خونه پدرشو خریده
ک ور دل ننه اش باشه

پاسخ به

اینکار رو نکنیا عزیزم روزی چند بار باید با خودمون تکرار کنیم دیر یا زود این جگر گوشه ها ما رو کنار خ...

همه بهم میگن ببر
دقیقا حرفتون درسته

بچه ها یکم تبش اومد پایین بیدار شد کلی بالا آورد تبش اومد پایین خوابید رفتم‌پتو شستم ولی خیالم‌ راحت شد تبش اومد پایین

نه حموم میترسم خدایی نکرده تشنج کنه

تا دو روز پیش راجب مسائل خانوادگی و چت بود الان اینجوری شده

پاسخ به

آره خداروشکر چقدر میگفتم خدایا میشه بهم ی پسر بدی ولی خداروشکر خدا بهم ی دختر دیگ م داد خیلی خوبه دو...

آره واقعا بچه از هر جنسش نعمت و رحمته و هیییچ فرقی نمیکنه فقط مهم همون سلامتی و صالح بودنشه و خواست و حکمت خدا

پاسخ به

اگ بخورم نمیشم ؟

آره عقب میفته من ی بار همین کار کردم
اما نمیدونم زمان شروعش کی بود
برا شیرتم سوال کن

من دلم همه چی میخواد این روبیکا خیلی بده هوس صدف کردم ?

منم نشستم بیسکوییت میخورم ??

پاسخ به

ولی نمیدونم هورمونه چیه چند وقتی سر چیزای خیلی کوچیک زود از دستش عصبانی میشم

طبیعیه عزیزم
منم همینطور بودم
اوناهم خیلی توی این سن میچسبن به ادم اصلا مادر دیگه زمان برا خودش نداره
شوهرم رفت چند وقت پیش شهرش منم ازش خواهش کردم پسرمم ببره
گفتم یه بچه دیگه هم داره میاد من به یه ریکاوری احتیاج دارم

بعد یه هفته بردش
اولش خیلی سختم شد بعد چهارسال اولین شب بود بدون پسرم بودم
ولی بعدش سعی کردم از این زمانم استفاده کنم
وقتی برگشت هم اون خیلی چسبندگیش حس میکنم کمتر شده
هم من قدرشو بیشتر میدونم صبورتر شدم باهاش
اگه میتونی وقتهایی اندازه یه ساعت اینا برا خودت بذار
به خودت و علایقت برس
اینجوری خستگیت در میره
روحیت آزادتر میشه