خوشبحالت مگه من جرات دارم اینجوری صحبت کنم😒جنگ جهانی راه میوفته 😶
ولی اونشب اومد خونم هم از مکه رفتنشون گفت هم ازسفره ابوالفضل و کوفت و زهرماراش ک بیا کمک کنه و اینا...😶شوهرم گفت حق نداره بیاد بااین شکمش نه میتونه کاری بکنه نه هم زنمو بکن تو چشم مردم😁
بعدشم گفت حتی خونه مادرش اجازه نمیدم بره برای دوره قرانشون،بعدبلندش کنی ببری وسط یمشت غریبه؟! بعد پرووخانوم ورداشت گفت خب صبح بیاد کمک کنه😶دیگه خودمم خندیدم گفتم کمکامو کردم من نمیتونم اصلا کارکنم
خونه و ظرفاهم کثیف بود یه نگاه انداختم به دورمو تمام🙄
1402/10/09 08:32