بارداری دوم با لذت

625 عضو

ن ب انتطار کسی ن انتطار از کسی از هیچکس انتظار نداشته باشیم و بیش از حد بهشون بها ندیم

1402/11/21 18:03

من والا تو یه حیاطیم ولی نمیرم در حد شاید ناهار سدا کنن یا شام میرم ظرفمو میشورم و میام

1402/11/21 18:04

اینجور ادما فقط تا وقتی خوبی کنی خوبن وگرنه یبار بگی ن زر زر میکنن پشت سر ادم خودتو دوس داشته باش ب خودت اهمیت بده اصلا عروس بده باش

1402/11/21 18:05

خوب دیگههه اون ب خودش ارزش میده اشکال ما میدونی چیه اینکه ک میخوام ادم خوبه باشیم ولی خودمون از یاد میریم اخه

1402/11/21 18:08

اول هم نمیرم باز هم همینه فرقی نمیکنه یک بار جاریم اومد مادرشوهرم میگه براش غذا درست کن منم بهش گفتم میخوام برم بیرون کاردارم وقتی رفتم موقع اذان اومدم دیدم رفته غذا درست نکرده به مادرشوهرم گفتم خب رفته اون میگه چون غذادرست نکردی منم گفت مگه غذا بلدنیست درست کنه مادرسه تا بچه هست حالا برای شما درست میکرداخر بهم میگه طفلی نتوست

1402/11/21 18:18

از برادر شوهرت ب تو چیزی مربوط نمیشه ک خواهر تو فقط شوهرت میتونه اممرو نهی کنه برات اونم چیزای بجا جوابشونو بده و دور باش همین اصلاااااا کارایی ک میگنو نکن اونا فک کردن کین والا من اینجا حرص خوردم بجات برادر شوهر کیلویی چند باشه هر چیزی جایی داره

1402/11/21 18:23

بحث شیرین مادرشوهر

1402/11/21 18:25

کلا نرو حواهر در ارامش میشی نرو نگا

1402/11/21 18:26

قاطی زندگی میکردم باردارکه شدم رفتم مستاجری با برادرشوهرم نمیشد همیشه دستور میدا دعوا میکرد هر روز با مادرش دعوا میکرد درحد زدن

1402/11/21 19:14

منو ک دکتر تو پرونده ام نوشته بارداری مجدد اصلا ی صلاحم نیس😕💔
درشتم نوشته زیرشم خط کشیده

1402/11/21 19:35

منم مثل همون اوایلشب بود موقعی خواب بود هنوز لباسا رو درنیاوردم مادرشوهرم اومدداخل اتاق حالا منو خشک زده چکار کنم بعد مادرشوهرم بهم گفت تو خجالت نمیکشی با لباس زیر میخوابی از خجالت مردم نمیدونستم چی بگم

1402/11/21 19:58

براشوهرم با این وضعم تولد گرفتم مامان خودم و شوهرم از صبخ کمک کردن خانوم اومد به مامانم میگه یه دونه چایی به من بریز کم مونده دیگه قاطی کنم واقعا😞

1402/11/21 23:41

مهم نیست بزن

1402/11/22 09:08

بماکه ندادن😐شوهرمم ازم گرفتن😐😂تا ساعت دو شب مغازه بازه
کارتاشون رو علی میگیره درحدی ک ساعت میده برای خرید و تو نوبت میزاره😂

1402/11/22 09:16

دیگه میگماصلا بیوفته نمیخامش در این حد قاطی کردم

1402/11/22 14:27

من حتی دست به اقدامم میزدددم واسه سقطش

1402/11/22 14:29

من تو نامزدی مادرش رو شناختم خواستم همه چیز رو همونجا تموم کنم گفتم با خانواده ات مخصوصا مادرت نمیتونم بسازم فرهنگموم فرسخ ها فاصله داره قول داد قسم خورد ک ن بیاد خونمون ن من برم خونشون امااااا زد زیرش 4 سال زجرم داد 4 سال
ن جواب دادم ب حرفها و کاراش
ن هیچی فقط گریه کردم ولی دیگه طاقتم تموم شد و زدم ب سیم اخر مخصوصا وقتی با چشم خودم دیدم با گوش خودم‌شنیدم علاوه بر اینکه توی‌روی خودم بهم توهین میکنه اندازه ی کلفت هم ازم توقع داره شوهرم رو هم پر میکنه زدم ب سیم آخر شدم عییین خودشون دیشب بد جوری با توپ پر اومد خونه شروع ب داد و بیداد ک اره چرا زنگ نمیزنی بهش چرا نمیری خونش تا اومدم جواب بدم ب‌فحش کشید منو ک دمپایی و پرت کردم طرفش ک جنگ جهانی شروع شد و با خاتمه یافتنش رابطه ی مادرشم خاتمه یافت بهش گفتم میری میگی فهمیه مرده راهش دور بوده ب مراسمش دعوت نشدی ن هزار سال میرم ببینمش ن‌میاد

1402/11/22 18:03

یا خدا

1402/11/22 19:34

تهوعم از سر اميد يمقدار كمتره. ولي سر اميد تا ماه 4.، 5 كيلو كم كردم
الان هنوز 6 كامل نشده 4 كيلو كم شد. تازه ويارم شروع شده. بوي برنج هم داغونم ميكنه😑😑

1402/11/23 10:54

هیچی😐دکتره میگه چون وزن گیریش خوبه لازم به دارو نداره فقط شیرخشکش رو ای ار گفت بگیرم

1402/11/23 14:31

قربونت

1402/11/23 15:39

چطوری

1402/11/23 21:13

خانوماااااااا سلام گفتم بگم ک رفتم انومالی شکر همه چی خوب بود دخمل داره میاد

1402/11/23 21:57

میگن ربطی نداره ولی داره جوشش معده و مو در اوردن نینی ب هم ربط داره

1402/11/24 15:16

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

ازمایش غربالگری دوممه چرا بتا مثبت

1402/11/24 16:45