بارداری دوم با لذت

627 عضو

قسمت نیست دیگه بیخیال
منم انقد پیاده روی رفتم چیشد
مگه این دختر چرخید؟قسمت همون سز بود

1403/02/24 08:43

من
عطرین
علیرام
علی
هممون سرفه میکنیم
عطرین تب کم هم داره منکه دکتر نبردم دیگه همون پلارژین و استا میدم
قطره بینی میریزم براش

1403/02/24 08:48

مشكل فشار خون هم ندارم
شرايطم ايده آله. رعايت كنم، ايشالا مشكلي پيش نمياد

1403/02/24 11:25

ان شاء الله ک ب موقع زایمان میکنی
و مشکلی هم پیش نمیاد

1403/02/24 11:41

خانوما سلام من دیروز رفتم دکترم گفتس ک وزنش مشکلی نداره و خوبع

1403/02/24 16:02

بهم پودر هم داد

1403/02/24 16:02

چون پسرم خیلی ادیتم کرده

1403/02/24 16:19

اره اوونا ک دیگه هیچ

1403/02/24 16:51

من دو ماهونیم اقدام بودم همه جا گند زدم باردار نمیشم

1403/02/25 17:50

تو خونه راه ميرم اكيم
ولي واي از بيرون
اونم درحد مثلا 7 ديقه پياده روي اروم و ساده.

1403/02/25 21:43

شلوغ نیست سخت وقت میده

1403/02/26 09:07

وگرنه من نیم ساعت بیشتر ننشستم

1403/02/26 09:08

هم دکتر علیزاده عالیه

1403/02/26 09:15

خب بده بخوره

1403/02/26 09:21

من گرد میدادم میخورد سرباریک بیبی لندبود بعد از گوشه های دهنش میریخت
اونت دادم خفه میشد و همش می‌پرسد توگلوش
بیبی لند سرگرد تپل گرفتم نه خفه میشه باهاش نه از دهنش می‌ریزه کاملا مناسبه براش

1403/02/27 20:39

دقیقا

1403/02/27 21:46

سلام
خانما می‌آید کمک؟
ما و مادرشوهرم اومدیم مشهد.بعد مادرشوهرم دیشب تا صبح حرم مونده بود.صبح شوهرم رفت دنبالش آوردش و هی مادرشوهر میگفت خیلی سرد بود پاهام درد گرفت.خوابم میاد اصلا صبحانه هم نمیخوام برم بخوابم
بعد شوهرم گفت محمدو بذاریم پیش مامان خودمون بریم حرم نماز جمعه.
بعد من میدونم کلا مادرشوهرم پسرمو خیلی دعوا میکنه
بپر بپر میکنه میگه بشین، به هرچی دست میزنه سریع میگه نکن
میذارمت بیرون،دیگه دوستت ندارم ،به بابات میگم بزنتت و....
الانم که خسته بود میدونستم حتما حال نداره
هرچی به شوهرم گفتم مامانت خسته ست محمدو ببریم اذیتش میکنه گفت نه ولش کن بذار باشه
آخر سر دلم طاقت نیاورد گفتم من نمیام پس.خودت برو..اونم گفت واسه چی نمیذاری؟گفتم مامانت دعواش میکنه.گفت اشکال نداره بذار دعواش کنه
گفتم من نمیام غروب میام
دعوام کرد و گفت باشه از این به بعد پس پیش مامان خودت هم تنهاش نمیذاری و در و بست و رفت😔
حالا برگرده چجوری برخورد کنم بنظرتون؟

1403/02/28 12:59

عزیزم باید قشنگ میگفتی مامانت گناه داره خسته هستش اینم اذیتش می‌کنه فایده نداره بمونه ک
بچه اذیت می‌کنه ‌..

1403/02/28 13:09

جوریه ک پدر شوهرم ک تنها میره سفر حداقل روسری چیزی میخره یا برای دخترم چیزی میخره.. اما وقتی با مادرشوهرم میرن همیشه دست خالی بر میگردن.. همیشه هم مغازه یا فروشگاهی اطرافشون نیس😁😁

1403/02/28 15:30

شاید میرن بیابونی ،کوهی جایی😅
نه مادرشوهر من واسه خرید اوووووفففف
کلا هرچند وقت یکبار برامون بدون مناسبت هم شده یه چیزی می‌خره
مثلا واسه روز دختر واسه خواهرشوهرام کیف پول خرید
الانم اومدیم مشهد واسه بچه هاشون خریده و چون روز دختر واسه من و جاریم چیزی نخرید ،الان دوتا شومیز واسه من و جاریم خرید

1403/02/28 16:07

خیلی شیرینه از اولی شیرین تره ولی به فنا رفتیم😩

1403/02/28 18:44

یه دونه قندکوچیک بنداز توشیرش خیلی خیلی کوچیکه مثلاً یک چهارم حبه

1403/02/29 12:00

منم الان دارم شیرساده میدم چهارماهش تموم شده خیلی بهتره
دیگه گه گاهی شیرخودمو بالا میاره

1403/02/29 12:32

برای علیرام سرکجش روگرفته بودم خوب نبود اصلا سرشیشه هاشم گیرنمیومد

1403/02/29 14:04

خیلی دل ترسیده ام سر عطرین سرعلیرام قشنگ با فرنی آرد برنج شروع کردم ولی عطرین رو نمیخوام اصلا فرنی بدم

1403/02/30 09:47