چند سال پیش بود مهمونی خونه باغ دخترعمم اینا دعوت بودیم از بدبختی همون روز من سونو آزمایش داشتم رفتم و برگشتم آماده شدیم رفتیم رسیدیم بعد یه مدت دیدم مثانم داره میترکه از بس اون روز اب خوردم با اون لباس و بساط دامن تنگ کفش پاشنه دار دویدم سمت دستشویی از بس هول بودم نریزه درو درست نبستم یهو دیدم یکی درو باز کرد منم مثل فواره مشغول بودم اومدم جلوشو بگیرم دیدم نمیشه خلاصه خودش هول شد رفت هی میگفت معذرت میخوام ببخشید ???کل لباسشم خونی بود بیچاره خون دماغ شده بود
1400/06/18 18:56