بعد محمد ی گوشی مخفی بهم داد بابام گوشیرو دید سر دستمونو گرف ولی دیگه فهمید ک همو دوس دارریم بعد چون خیلی دور هم میپلکیدیم مامان بزرگم هم فهمید ایقد التماسش کردیم تا بابامو راضی کرد بزاره ما نشون کنیم بعد عیدچ پارسال دیگه بزور عقد کردیم محمد همون موقع ک عقد کردیم خونه کرایع کرد دیگه من همش پیشش بودم تمام وسایلا خونه رو هم خریدم حتی مهمون هم برامون میومد دیگه گفتن اینا ک ایطورین زودتر ازدواج کنن
1397/05/15 11:46