بچه ها
مادرشوهرم گف شام جوجه کباب بپز گفتم باشه
زنگ زدم شوهرم یه مرغ بخر بیار
اونم خرید اورد
بعدش من خورد کردم نشستم مزه دار کردم گذاشتم یخچال
تایمش شد اوردیم پختیم خوردیم تموم شد و رفت
شوهرم برگشت جلو همه بهم گف رها خونه باباتم انقد کباب میخوردی ؟
گفتم چیشده ؟
گف چرا هر روز کباب میپزی
گفتم خب مامانت گف جوجه بزار تقصیر من چیه ؟
مادرشوهرم اومد گف من نگفتم 😐 شوهرم بد و بیراه گفت بهم یکم گفتم بابا من متنفرم از کباب چی میگی 😐
منم ظرفارم نشستم سفره اینارو جم نکردم اومدم درو محکم کوبیدم رفتم اتاق
چیکار کنم بنظرتون ؟
1403/02/27 22:24