پاسخ به خرجش یه زنگ بود .زنگ میزدی به خواهرت می گفتی همون صبح .کوتاهی از تو بوده عزیزم.بعدشم به شوهرجان می گ...
یعنی به نظرت واجب بود زودتر برم خب من گفتم شب با شوهرم میرم میبینیمش دیگه فکر نمیکردم انقدر مهم باشه بعدم شوهر من رفته بود کربلا اصلا نیومدن دیدنش من خودم زنگ زدم گفتم برا شام بیایید
1398/07/26 17:02