پاسخ به منو پوکوندن بااین حرفا جوریکه الان ب زایمانم نزدیک میشم یاد اون روزا میفتم از رو عکس آنومالی میگفت د...
گور پدرشون ،منو که نابود کردن تو حاملگی و زایمان به بچه کار نداشتن ،فقط از حسادت منو شوهرمو انداختن به جون هم ،جوری شد دو روز زایمان کرده بودم با شکم پاره بدون پلک زدن بالا سر بچه دو روزه اشک میریختم خدا ازشون نگذره نگذره نگذره تو همین دنیا تقاص بدن ،شیرمم بعد یکماه خشک شد از غصه
1402/01/24 00:59